بمناسبت هفتاد و هفت سالگی شجریان
هنرمندان بسیاری همزمان با شجریان به جامعه موسیقی معرفی شدند، اکبر گلپایگانی(گلپا)، حسین خواجه امیری (ایرج)، فاطمه واعظی (پریسا) و بسیاری دیگر که نتوانستند نزد میان مردم از جایگاهی چون مقام شجریان بهره مند شوند. موارد بسیاری برای جایگاه دست نیافتنی شجریان دخیل بود ، در میان این اسامی، پای عده ای از آنها به کاباره کشیده شده و عده ای دیگر خواننده ترانه های "فیلمفارسی" شدند، عده ای نیز همچون "پریسا" به دلایلی ناخواسته همچون ممنوعیت صدای زن، پس از پیروزی انقلاب، خانه نشین شده و هنر خود را گاهاً با برگزاری کنسرت در خارج از کشور ادامه دادند.
این روزها برخی از این اسامی، یادشان افتاده که سهمی بیش از آنچه که نصیب شان از موسیقی است دارند و بی توجه به سابقه غیر قابل استناد هنری ( و غیر هنری شان ) محمدرضا شجریان را مسبب تمام اجحافی میدانند که در این سالها در حقشان شده است. مبرهن است که اوج دوران هنری این افراد حضور در برنامه ای رادیویی بوده (که در کنار پرداختن به موسیقی های جدی، موسیقی عامه پسند نیز تولید کرده) وهیچگاه در دوران اوج فعالیتشان، موسیقی جدی چندانی از آنها شنیده نشده است.تعداد اندک آلبومهای منتشر شده و محتوای نه چندان هنری ترانه هایشان، موید این سخنان است.
اما سابقه هنری محمدرضا شجریان که همواره برای غنای آواز خویش از هیچ کوششی دریغ نکرده و با سخت کوشی تحسین برانگیزی از محضر بزرگان آواز بهره برده تا بدل به استادی شود که اکنون ازو به عنوان مستحکم ترین ستون آواز ایران نام بریم آنچنان پر بار است که نمیتوان موفقیت اش را حاصل رندی و سیاستاش در حذف رقیبان دانست، چه بسا که دوران اوج محبوبیت شجریان همراه شد با حضور آوازه خوانان بسیاریکه هر یک از آنها بنا دلایل هنری، فنی و یا شخصیت نه چندان مثبت اجتماعی از رقابت با شجریان بازمانده و یا در ادامهمسیر هنری دچار انحراف گشتند.روانشاد فریدون مشیری در یادداشتی که در شماره 18و 19 هفته نامه کلک در شهریور 1370 منتشر نمود نقل میکند :
یکی از سالهای دهه (50-1340) روزی در ادارهء رادیو دوسـت شاعرم،هوشنگ ابتهاج (ه.آ.سایه)، که سرپرست واحد تولید موسیقی بود،گفت: «امروز بدیعزاده سرزده وارد اتاق شد و با شگفتی و حیرت گفت:در اتاق شورای موسیقی جوانی آمده،آواز میخواند،صدایش از اینجا تا اینجای پیانوست و با دستش فاصلهای را در حدود سه چهار اکتاو نشان داد» ما همه تعجب کردیم و منتظر ماندیم. چندی بعد جسته و گریخته خبرهائی دربارهء پخش آواز این خوانندهء جوان میشنیدیم و مشتاق دیدارش بـودیم.میگفتند نامش«سیاوش بیدگانی» است.بالاخره روزی توفیق دیدارش در واحد تولید موسیقی دست داد و دیدیم هنرمندی است که از خراسان برخاسته، تا آفاق آواز این سرزمین را چون خورشید خاوری گرم و روشن کند.
او اکنون بزرگترین خواننده آواز ایران است که قطعا نمونه مشابهاش را سالیان سال نخواهیم دید. نبوغ بی نظیرش که همراه با شناخت کامل از شعر و ادبیات فارسی است او را در موسیقی ایران یگانه کرده است. اما راز محبوبیت او نه صرفاً در فن بیان آواز و نه در چگونگی اجرای شعر است که بسیاری از هنرمندان قبل و بعد از وی وارد عرصه موسیقی شدند که تبحر ویژهای در اجرای شعر و آواز داشتند وهیچگاه نتوانستند محبوبیتی همچون او کسب کنند، کاریزمای خاص شجریان و شخصیت اجتماعی وی، نوعدوستی و همراه بودنش با توده مردم در اتفاقات و جریانات اجتماعی (که محدودیتهایی را نیز برایش رقم زد) از مواردیست که حسن شهرت وی را دو چندان کرده است.
مشیری در ادامه همین یادداشت با نقل خاطره ای دیگر از وی بیان میکند:
دو سه سال پیش،در چایخانهء ولیآباد در سر راه کلاردشت نشسته بودیم،چای میخوردیم. خانم و آقائی بر سر میز ما آمدند و با صمیمانهترین و پاکترین کلمات،با تمام وجود و از کمال صفای قلب و محبت محض،ازاو و هنرش ستایش کردند و شجریان همچنان از شوق و شرم سرخ میشد و سرخی در چهرهاش میماند.آن دو، هـنگام خداحافظی،چند بار،التماس کنان تکرار کردند: «آقای مشیری،تو را به خدا مواظبش باشید،تو را به خدا حفظش کنید.نگذارید سرما بخورد،تو را به خدا...»
اما مسلم است که از آفات مردمان این دیار ارج نگذاشتن بایسته وشایسته به فرهنگ سازان و بزرگان این سرزمین است، این درد زمانی بیشتر میشود که این هجمه ها از بدنه فرهنگ باشد، هر آنکس که اندک بهره ای از هوش و ذوق برده است نیک میداند که محمدرضا شجریان در راه اعتلای موسیقی ایران چه کوششهایی انجام داده، جفاست که با سخنانی مذموم و نسنجیده، و تنها برای کسب اندک شهرتی بیش از آنچه اکنون داریم، زحمات وی را زیر سئوال ببریم. علی الخصوص در شرایطی که او با بیماری سختی دست و پنجه نرم میکند و شرایط پاسخگویی به آنها را ندارد. با اینحال اما تلخی سخنان کنایه آمیز اخیر تاثیری بر حلاوت این روز زیبا نخواهد گذاشت، این روز بزرگ را به خانواده موسیقی ایران تبریک و شادباش گفته و آرزومندیم به زودی رخت عافیت بر تن کرده و حضور مجددش در میان اهالی موسیقی را جشن بگیریم. به امید آن روز...
*امروز همچنین سالروز میلاد عبدالوهاب شهیدی موسیقیدان شهیر و حسین منزوی غزلسرای بزرگ ایران است. این سه رویداد مهم باعث شده اند تا یکم مهر روزی بسیار خاص در تقویم هنر و ادبیات ایران لقب گیرد.