آوای گمشده موسیقی در مطبوعات
محمدجواد صحافی
ماهنامه هنر موسیقی، شماره 150، صفحه 20
—----
موسیقی را میتوان تنها هنری دانست که بهطور رسمی در ایران هیچ رسانهای ندارد و رسانهی ملّی هم هیچگاه از آن حمایتهای لازم را بهعمل نیاورده و نهتنها تاکنون به رشد و گسترش این هنر اهتمام نورزیده است بلکه با استفادهی غیرقانونی و بدون کسب اجازه از هنرمندان و عدم رعایت قانون کپیرایت، آثار آنها را به بدترین شکل ممکن بهنظر و گوش بینندگان و شنوندگان رسانده است. طرف دیگر قضیه نیز برای بسیاری از هنرمندان روشن شده است؛ این رسانه با پرداختن به موسیقیهای درجهچندم و استفاده از خوانندگانی که کارنامهي درخشانی نیز در زمینهي یادگیری موسیقی نداشتهاند، مکانی شده است تا آنها (که اکثریت قریببهاتفاقشان را اهالی موسیقی پاپ تشکیل میدهند) بهواسطهي حضور در این مکان نردبان شهرت را بهسرعت طی کنند.
تکلیف مکتوباتمان نیز چندان روشن نیست؛ جز یکی، دو نشریهي تخصصی موسیقی عملاً باقی آنها از نظر محتوایی حرفی برای گفتن ندارند. میماند چند روزنامه که گاهگُداری صفحهای از صفحاتش را به موسیقی و حواشی آن اختصاص میدهند. ولی در این میان آنچه جای بحث و تأمل دارد نحوهي برخورد اکثر مطبوعات روزانه با مقولهي موسیقی است. از آنجا که هدف اصلی تمام گردانندگان روزنامهها فروش بیشتر روزانه است، بنابراین این مطبوعات با نگاهی تجاری به مقولهی هنر مینگرند و اخباری را در اولویت نشر قرار میدهند که جنجالیتر هستند و حواشی بیشتری داشته باشند. قطعاً آنچه برای این دسته از نشریات مهم است، ابتدا پرداختن به مسائل و حواشی روز بوده است و ترویج موسیقی و هنر ایرانی در اولویت دوم قرار دارد و اتفاقاً آنچه موسیقی امروزهي ما از آن در رنج است وجود حواشی مختلف در کنار این هنر مظلوم است؛ آن گروه حواشی که از زندگی خصوصی یک هنرمند آغاز میشود و تا بررسی کارکرد حسابش در بانکها ادامه مییابد. برخی مطبوعات زرد نیز برای کسب درآمد مالی بیشتر بهسراغ این حواشی رفتهاند و از پرداختن به متن قضیه فاصله گرفتهاند.
اما در میان پرداختن به حواشی هنر و علاقهي مطبوعات زرد به این مسئله، تعداد بسیاری از فعالان این عرصه نیز محافظهکاری را چاشنی کار خود کرده و گاهی برای جلوگیری از دردسرهای احتمالی از درج انتقادات اصلی و مسائلی که بایستی برای روشنگری افکار عمومی بیشتر بدان پرداخته شود، خودداری میکنند یا محتاطانه دست به قلم میشوند. همین رویکرد محافظهکارانه در قبال برخی اتفاقات موسیقی سبب ظهور پدیدهي «خودسانسوری» میشود که در آن روزنامهنگار برای جلوگیری از عواقب احتمالی انعکاس و پرداختن به یک خبر، یا از کنار آن بهصورت کاملاً بیتفاوت میگذرد یا در بهترین حالت نگاهی محتاطانه به موضوع میاندازد. با این اوصاف آنچه بایستی بدان پرداخته شود کمتر مرکز توجه قرار میگیرد و مسائل جزئی پُررنگتر میشوند. اما هرچه هست همین اندک فعالیتهای رسانهای در این فضای وهمآلود و خاکستری که هنر موسیقیمان را دربرگرفته، غنیمتی است که بایستی با اصلاح برخی ایرادات و نواقص و توجه بیشتر به موسیقی فاخر بهمنظور رشد این موسیقی در جامعهي ایرانی تلاش کنیم.
در این میان و در خلأ رسانههای حقیقی موسیقی، ظهور سایتها و رسانههای مجازی برای اطلاعرسانی و پوشش اخبار موسیقی جانی تازه به روح این هنر بخشید آنچنان که فعالان و روزنامهنگاران جراید را نیز بهسمت خود کشانید، ولی تأمین هزینهی این رسانهها نیز معضلی بود که گریبان فعالان این عرصه را گرفت؛ تا آنجا که با افزایش تبلیغات خود در صفحات مجازی در مقام جبران این هزینهها برآمدند؛ اما با گذشت زمان این سایتها نیز دچار معضل دیگری شدند. گرچه قلمها در این فضاها تیزتر و نقدها نیز با کمترین واهمهای صورت میپذیرفت، ولی گردانندگان بعضی از این وبسایتها اینبار پیشهای نو برای خود انتخاب کرده بودند؛ درج و انعکاس اخبار هنرمندان بهشرط دریافت هزینه از آنها! یعنی برخی از مطبوعات مجازی موسیقی اخبار هنرمندان ناشناس را فقط بهشرط پرداختکردن هزینه از سوی آنها منعکس میکنند! ناگفته نماند در این میان نیز برخی سایتهای خبریتحلیلی موسیقی نیز هستند که وظایف رسانهای خود را صادقانه و بدون هیچ منفعت مالی انجام میدهند.
این روزها موسیقی ما بیش از هرهنر دیگری به حواشی و شایعات مختلف آلوده شده است؛ از خبر فوت هنرمندان گرفته تا شایعهی فروش ساز اساتید برای امرار معاش و تأمین هزینههای درمان و دهها خبر نادرست دیگر. اینجاست که یک رسانه میتواند با انعکاس درست اخبار، مخاطبان را آگاه کند یا با تحلیلهای درست و فنی که توسط کارشناسان امر صورت میپذیرد علاقهمندان را برای انتخاب آگاهانه راهنمایی نماید و هنر و هنرمند واقعی را به آنها نشان دهد.
اما هنگامی که سخن از رسانهای تخصصی و موسیقایی بهمیان میآید، قطعاً نام «هنر موسیقی» بهعنوان پرچمدار نشریات مکتوب و تخصصی موسیقی نیز مطرح میشود، دوام و پایداری این نشریه که یکصدوپنجاهمین شمارهی آن را پیشِ رو دارید و در حدود قریب به بیست سال از زمان نخستین انتشارش میگذرد و مدتهاست بدل به تنهاترین نشریهي تخصصی موسیقی شده است، ستودنی است. این ماهنامه که همواره با نگاهی تخصصی به موسیقی فاخر ایرانی نگریسته و با بررسی، نقد و تحلیل فنی آثار موسیقی ایرانی توسط کارشناسان امر، نگاهی بیطرفانه و بهدور از غرضورزیهای رایج این روزها (که گریبان هنر و هنرمندان را گرفته است) در پی اعتلای فرهنگ موسیقی ایرانزمین است، همواره باعث شده تا علاقهمندان به هنر موسیقی و هنرمندان این عرصه، چشم انتظار انتشار شمارهی جدید این نشریه باشند. اگرچه نمیتوان منکر معایب و کاستیهای این نشریه همچون حجم فراوان تبلیغات آن شد؛ اما در دورهی اوج مصائب این هنر که از هرسو تیری را روانهی پیکر نحیف و رنجور آن میکنند، تداوم انتشار آن نهتنها غنیمتی برای موسیقیمان است که باید دستبوس دستاندرکاران این جریدهي جزیله [استوار] بود و از مطالبش نهایت بهره و استفاده را برد. تداومش برقرار.
https://t.me/mjsahafi