در ثنای چاوش موسیقی ایران ؛

رمز عشقت دل عشاق بدست آورده....

این روزها هوای قلممان ابریست ، دل و دماغی برای نوشتن ندارد همین روزهاست که جوهرش خشک شود ، ذهنش پر از سوژه است ،  سوژه های ناب و تازه ، اما چه سود که خریداری ندارد ... اگرچند لنگ لنگان تصمیم دارد تا پای جان بجنگد و تا آنجا که در توانش است برای هدفش مبارزه کند !

 این روزها دیگر کمتر کسی به موسیقی فکر میکند و زمانی را برای گوش دادن به آن اختصاص میدهد  ، چه رسد به نوع اصیلش که دیگر حوصله گوش سپردن به پیش در آمد و درآمد و آواز بزرگانمان نمانده ، حال ، این وسط  کسی هم بیاید و نقدی کند و انتظار خریداری هم داشته باشد انتظاری بس عبث است و بیهوده...

باخواندن سطور فوق شاید این گمان کنید که نا امید شده ایم از نگاشتن در راه  موسیقی . راستش را بخواهید حدثتان درست است ، گرفتار نا امیدی شدیدی شده ایم نه تنها این یک قلم ، که ذهنها و قلمهایمان...

 

ادامه مطلب را مطالعه فرمائید ...