حاشیه... اندکی موسیقی...و باز هم حاشیه
نگاهی به موسیقی در سال 94
حاشیه…اندکی موسیقی…و باز هم حاشیه
سال ۹۴ را میتوان یکی از پر حاشیه ترین سالهای موسیقی دانست حاشیه هایی با چاشنی موسیقی، از آلبومهای نسبتاً بی کیفیّت و پر سروصدای هنرمندان تا کنسرتها، جَریانات خانه موسیقی، ممنوع الکاری هُنرمندان، حضور چهره های سرشناس هنری در شبکه های ماهواره ای و به تبع آن برخوردهای سُلبی متولیّان با موضوع؛ حاشیه های فراوان جشنواره موسیقی فجر و اِستعفای داوران از این جشنواره، موضع کاملا بی تفاوت دولت به مسئله موسیقی و خُلف وعده های رئیس دولت در زمینه مساعد سازی فضای هنر در کشور را میتوان از جمله حواشی و اتفاقات سال جاری دانست که پرداختن به هریک، حدیثی مفصّل است
شاید بتوان اولین حاشیه سال را بنام حافِـظ ناظـری و آلبوم جدیدش ثبت کرد که پس از سالها انتظار بالاخره در داخل کشور منتشر گردید و ” ناگُــفته ” با هزاران حرف و حدیث روانه بازار ایران شد.شهرام ناظری هیچگاه نمی دانست زمانی، فرزندش جوانش نماینده و نماد نسل وقیحی در موسیقی گردد که او در سال گذشته و در جریان مراسم یادبود مرحوم اَحمد ابراهیمی از آنها سخن گفت.
پاسخهای تند و تیز حافظ ناظری جوان به تمام منتقدان و بیان سخنانی که بسیاری از کارشناسان آن سخنان را خلاف واقع بر می شمردند باعث گردید تا چهره ای نه چندان مطلوب از فرزند شهرام ناظری بُزرگ، در اذهان عمومی تداعی گردد. در این میان نباید از نقش هواداران متعصّب در مسموم کردن این فضا غافل شد که با جانبداری های بیهوده اجازه اظهار نظر و نقد های اساسی از این هنرمند را سلب کردند، اگر چه همواره تعصّبات و هوادارای های غلط و کورکورانه از هنرمندان ضربه بزرگی به هنر و هنرمند واقعی وارد آورده است.
البته حافظ تنها فردی نبود که مورد انتقادات بسیار قرار گرفت، همایون شَجریان فرزند استاد بزرگ موسیقی ایران نیز که در سال ۹۴ بیشتر تمرکز خود را به همکاری با برادران پور ناظری معطوف کرده بود، در کنار کنسرتهایی که با همراهی این بزرگان در در سراسر کشور برگزار کرد، آلبوم جدید خود با نام “خُداوندان اَسرار” به آهنگسازی سهراب پور ناظری را روانه بازار کرد.
آلبومی که بسیاری معتقد بودند، دارای نقاط ضعف فراوانی بود؛ از اجرای مجدّد قطعه «یاوران مستم» تا شیوه تنبور نوازی سهراب پور ناظری و استفاده از سازهای الکترونیکی و غربی در موسیقی ایرانی، اما آنچه در این میان فرزند شجریان را از فرزند ناظری جُدا کرد، اخلاق حرفه ای و شیوه پاسخگویی همایون به منتقدین بود؛ وی راه خود را (درست یا غلط) ادامه داد تا به هدف خود نائل شود، همایون شجریان هیچگاه همانند حافظ در صدد پاسخ دادن به سخنان مُخالفینش بر نیامد.
اما شاید بتوان شهرام ناظری را پرکارترین خواننده موسیقی ایرانی در سال ۹۴ دانست کسی که چهارمین آلبومش در عرض یکسال در اواخر اسفند ماه با نام “دِرفش کاویانی” با آهنگسازی فَـرید اِلهامی پس حدود ۱۰ سال انتظار در دو نسخه صوتی و تصویری منتشر گردید و مورد توجه بسیاری از اهالی موسیقی قرار گرفت. اگرچه فعالیت وی از لحاظ کَمّی میزان قابل توجّهی بوده و انتشار ۴ اثر در عرض یک سال پس از سپری شدن مدتی طولانی از انتشار آخرین آلبوم در سالهای گذشته بی سابقه است اما با گزیده کاری هایی که قبل ترها در ناظری سراغ داشتیم متفاوت بوده و جز «درفش کاویانی» که می توان آن را بازگشت قدرتمندانه ناظِری به روزهای اوجش تلقی کرد، آثار منتشر شده با صدای ایشان در اندازه نام بزرگ وی نبود.
در این میان سهم «حُسین علیزاده» نیز از حواشی متعدّد موسیقی در این سال کم نبود. از کنسرتهای مختلف و متعدد تا استعفایش از خانه موسیقی. وی که در سال گذشته نشان شوالیه دولت فرانسه را رد کرد امسال در ادامه کنسرتهای خود با هم آوایان و همراهی محمّد مُعتمدی در ایران و خارج کشور رضایت نسبی هواداران خود را جلب نمود، هر چند انتقادات بسیار کارشناسان و منتقدان به استفاده غلط از مُعتمدی جهت اجرای قطعات آذری به دلیل عدم توانایی خواننده در ادای صحیح کلمات وی را از ادامه راه خود منصرف ننمود و علیزاده همچنان بر همکاری با این خواننده جوان کاشانی که او را بخشی از وجودش نیز میدانست اصرار ورزید.
در ماههای پایانی سال امّا «عَلیرضا قـُربانی» در مقطعی کوتاه با علیزاده همکاری نموده و کنسرتهایی را در خارج از کشور اجرا نمودند که البته به دلایل نامعلومی ادامه این همکاری میسر نگردید و مجددّا محمّد مُعتمدی جایگزین وی شد.
بخش دوم کنسرت حسین علیزاده که با صدای مُعتمدی و پوریا اخواص که اختصاص به اجرای قطعاتی آذری داشت و با انتقادات فراوانی به خواننده اصلی این کار بابت عدم توانایی در اجرای این قطعات نیز مواجه شده بود تحت عنوان آلبومی با نام “عِشقیم گَل” در آبان این سال منتشر شد.
آلبومهای پر فروش دیگری نیز در این سال تولید و عرضه گشت که از آن جمله می توان به دو آلبوم منتشر شده با صدای علیرضا قربانی روانه اشاره کرد . “من عاشق چَشمت شدم” با آهنگسازی فردین خَلعتبری که مجموعه ای از آثار جرا شده قبلی در قابل تک ترانه ها و اجرای صحنه ای وی را شامل می شد و نیز “دُخت پـَری وار” با آهنگسازی هنرمند جوان و خلاق موسیقی ایرانی «مَهیار عَلیزاده» که تجربه خوبی از همکاری با یکدیگر در آلبوم زیبای “حَریق خَزان” داشتند.
مهیار علیزاده با شناخت کامل از قابلیت های صدای قربانی و استفاده دقیق آن در قالب موسیقی کلاسیک ایرانی و ارائه آن بصورت ارکسترال توانست در مدت زمانی کوتاه نام خود را در میان هنرمندان و آهنگسازان موفّق موسیقی مطرح سازد. همچنین آلبوم “ماه و ماهی”با صدای «حُجّت اشرف زاده» و آهنگسازی مشترک امیر بیات، حجت اشرف زاده و آرش بیات که در قالب موسیقی تَلفیقی ارائه و در جشنواره موسیقی فجر نیز برنده جایزه باربَد شد از جمله آثار موفقی بود که در سال ۹۴ تولید و با اقبال مناسبی روبرو شدند.
با نگاهی اجمالی به آثار منتشر شده توسط هنرمندان در سال ۹۴ شاهد افت شدید کیفی محصولات فرهنگی ارائه شده توسط هنرمندان هستیم که به نسبت سالهای گذشته نه تنها بهبودی نداشته است که از پسرفتی محسوس و قابل تامل برخوردار بوده، اگرچه تعداد آلبومهای منتشر شده در سال جاری عدد کمی نمی باشد اما کیفیت آلبومهای ارائه شده علی الخصوص از جانب بزرگان و اساتید به هیچ وجه راضی کننده نیست. آسیب شناسی پسرفت کیفی آثار موسیقی در مقابل افزایش کمی آنان می تواند در یادداشتی مجزّا بررسی شود.
کنسرتهای امسال هنرمندان نیز مانند آلبومهای تولید شده چنگی به دل نمیزد. هرچند هواداران هنرمندان را راضی به خانه های خود فرستاد که البته نشان از «تعصّب» بی اندازه طرفداران به هنرمندان داشته (که متاسفانه باعث می شد تا هنرمند نیز با خیالی آسوده از فروش بسیار بالای کنسرتهای خود به فکر بهبود کیفیت کنسرتها و حتی آلبومهای خود نباشد) اما بسیاری دیگر نیز که اهمیت هنر را بیش از هنرمند می دانند بر این نکته واقفند که اکثر کنسرتهای برگزار شده در سال ۹۴ جنبه سود آوری مالی برای هنرمند داشته و اتفاق چندانی را در عرصه هنر رقم نزد.
در میان کنسرت های بی محتوا ولی پر سر و صدا کنسرتهایی هم با کِیفیّت های بــالا به اجرا رسید که در سر و صدای کنسرت های بی محتوا گم شد؛ کنسرت هایی مثل برنامه ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر سازهای ملی، ارکستر ملی، کر فلوت تهران، ارکستر نیلپر و...
اما یکی از اتفاقات جالبی که در آبان ماه این سال افتاد نامه جمعی از خوانندگان موسیقی پــاپ به رئیس جمهور و گلایه آنها از تبعیض هایی بود که در حق این سَبک از موسیقی روا داشته شده و تریبونهای موسیقی به نفع موسیقی اصیل مصادره گردیده است! این مسئله در زمانی اتفاق افتاد که میزان کنسرتهای موسیقی پاپ برگزار شده در کشور به مراتب بیشتر از این مقدار در موسیقی کلاسیک بوده است.
خوانندگانی که خود نیز بر دانش و سواد کم موسیقایی خود به نسبت هنرمندان موسیقی اصیل واقفند، در این نامه مدعی شدند که جهت اجرا در سالنها و مجموعه هایی که متعلق به بیت المال است با مشکل مواجه می شوند. سئوال اینجاست که برگزاری حداقل حدود ۳۰ کنسرت موسیقی پاپ در عرض یک ماه در کشور در چه مکانهایی برگزار می گردد؟ آیا این تعداد کنسرتها در مقایسه با میزان حدود ماهیانه ۷ کنسرت موسیقی کلاسیک ایرانی قابل مقایسه است؟
وامـّا مهم ترین اتفاق موسیقی در سال ۹۴ را که اهالی موسیقی را درگیر خود نمود، باید حواشی خانه موسیقی و اعتراضات هنرمندان به این تشکل دانست، اعتراضاتی که از سال گذشته به طور جدی آغاز شد و هم اکنون نیز صدای این اعتراضات شنیده می شود. با اینکه هنرمندان منتقد خانه موسیقی اما تاکنون نتوانسته اند به اهداف و مطالبات مد نظر خود نائل شوند ولی آنچه موضوع اعتراضات و جنجال این نهاد را بیشتر نمود، استعفای حسین علیزاده از سمت دبیری شورای عالی این نهاد و موافقت این شورا با استعفای او بود.
در این بین سخنان محمدرضا شجریان در مقام رئیس شورای عالی خانه موسیقی نیز جالب توجه بود؛ وی که در سخنانش در مقام دفاع از این نهاد بر آمده بود، استعفای حسین علیزاده را تاسف بر انگیز خواند و ادعاهای مخالفین را مبنی غیر قانونی بودن شورای عالی و هیات مدیره رد نموده و اذعان داشت که حقوقدانان نیز بر این مسئله که فعالیت هیات مدیره و شورای عالی تا اسفند ماه سال ۹۴ قانونی است صحه میگذارند و برخی غرضورزیهای شخصی را عاملی برای بیان سخنان مخالفین دانست؛ اگرچه سخنان مخالفین نیز قابل تامل بوده و بایستی نگاهی جدی به آنها داشت.
عدم تشکیل مجمع عمومی برای انتخاب هیات مدیره جدیدی که دورانش در بهمن ماه سال ۹۳ به پایان رسیده و تصدی این پست تا این زمان کاملا غیر قانونیست، پستهایی که سالیان سال است در دست افراد ثابتی قرار دارد و هیچیک حاضر به واگذاری این مسئولیت به دیگران نیستند، عدم حمایت خانه موسیقی از موسیقیدانان و حضور خنثی این تشکل در مقابله با مشکلاتی که بر سر راه هنرمندان قرار میگیرد نمونه ای از اعتراضات هنرمندان به اعضای این خانه است.
در این میان شکایت خانه موسیقی از یکی از منتقدین سیاستهای این تشکل “ساسان فاطمی” آتش این اختلافات را بر انگیخت و اعتراض بسیاری از اهالی موسیقی به این اقدام برانگیخت؛ در ادامه این اعتراضات بزرگترین طومار امضا موسیقیدانان با امضای ۷۰۰ موسیقیدان در خبرگزاری ها به انتشار رسید که بالاخره باعث شد تا خانه موسیقی از موضع خود کوتاه آمده و نشستی با ساسان فاطمی برای حل این موضوع داشته باشد.
علی قمصری نیز از جمله هنرمندانی بود که به این اقدام واکنش نشان داد، وی در صفحه رسمی خود ضمن اعتراض به این موضوع ساسان فاطمی را برکشلی و مسعودیه زمان خواند و پیشنهاد تشکیل کمپینی اعتراضی با عنوان “من ساسان فاطمی هستم” را به اهالی هنر داد. در سال گذشته بنیاد رودکی قول افتتاح چندین ارکستر را در رسانه ها مطرح کرد ، از میان این ارکستر ها تنها سه ارکستر افتتاح شد که شامل ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر سازهای ملی و ارکستر ملی بود. این سه ارکستر از همان ابتدای کار با مشکل پرداخت بودجه همراه بوده و در طول فعالیت شان با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم کردند تا اینکه خبر از معلق شدن ارکستر سازهای ملی و تعطیلی کامل تمام ارکستر های بنیاد رودکی به جز ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی منتشر شد.
این دو ارکستر نیز در تمام مدت فعالیتشان به دلیل سوء مدیریت وزارت ارشاد و بنیاد رودکی با مشکلات زیادی دسته پنجه نرم کردند تا اینکه فرهاد فخرالدینی یکبار به نشانه اعتراض ارکستر ملی را ترک کرد و پس از چند ماه در اواخر سال ۹۴ «علی رهبری» مدیر ارکستر سمفونیک تهران در نامه ای به «علی جنّتی» وزیر فرهنگ و ارشاد ضمن گلایه از عدم همکاری بنیاد رودکی و مشکلات فراوان این ارکستر سمفونیک از سمت خود استعفا داد، گرچه این استعفاء مورد قبول واقع نشد ولی در نهایت منجر به ترک ارکستر سمفونیک توسط رهبری و انتشار چندین نامه سرگشاده توسط او و پاسخ های تند منتقدانش شد.
نامه های متعددی در نقد و حمایت علی رهبری در روزهای پایانی سال ۹۴ منتشر می شد در حالی که تمام توجه این نامه ها به شخص علی رهبری بود نه سازمان هایی که سوء مدیریت شان، ارکسترها را به تعطیلی کشیده بود!
اما جشنواره فجر امسال نیز از وجود حاشیه های متعدد در امان نماند، سخنان تند و گزنده نوربخش، افشاگری های دبیر بخش بین الملل سنوات گذشته این جشنواره در مورد دخالتهای نوربخش و اطرافیانشان درجشنواره های گذشته و عدم همکاری بسیاری از دست اندرکاران برگزاری جشنواره سالهای قبل- که کارنامه خوب و قابل قبولی را نیز از خود بر جای گذاشته بودند- در این دوره و جشنواره امسال که در میان آنها نام امیر عباس ستایشگر و رامین صدیقی به چشم می خورد و سپس استعفاهای متعدد هنرمندانی چون پویا سرایی، نگار خارکن، شروین مهاجر از مقام داورای جشنواره، حساسیّتهای جشنواره سی و یکم را بیش از پیش نمایان کرد.
حمایتهای وزارت ارشاد از خانه موسیقی و واگذاری مسئولیت جشنواره به نوربخش بدون اطّلاع دبیر این جشنواره، از حمایت تلویحی وزارت ارشاد به عنوان نماینده دولت و علی مرادخانی در مقام نماینده این وزارت خانه از خانه موسیقی در برابر منتقدان خبر می داد و بیانگر آن بود که وزارت ارشاد در مقام نماینده واقعی به اعتراضات قانونی منتقدان قائل نیست. این موضوع در سخنان علی مرادخانی (در جریان برگزاری تمرینات مشترک ارکستر سمفونیک تهران و پکن که بیان نمود مسئولیت جشنواره را به حمیدرضا نوربخش به عنوان یک شخصیت حقیقی واگذار کرده ایم و نه به خانه موسیقی) عینیّت بیشتری یافته و به زبانی دیگر، آب پاکی را روی دست همه منتقدان ریخت!
اما ماجرای این جشنواره پر حاشیه به همینجا ختم نشد؛ انتخاب تَهمورث پورناظری به سمت مشاور نوربخش و طراح پشت صحنه جشنواره از جمله اتفاقات عجیبی بود که به حواشی پشت پرده این جشنواره دامن زد ولی این آخر ماجرا نبود، جشنواره امسال تنها از گروه هایی دعوت به همکاری کرد که با صلاح دید هیات داوران جشنواره به این جشنواره راه پیدا کرده بودند و به همین دلیل عدم حضور تعداد زیادی از گروه های موسیقی که نزدیک به خانه موسیقی نبودند را در جشنواره شاهد بودیم ولی باز این هم ختم ماجرا نبود! پس از اعلام نتایج جشنواره مشخص شد، نیمی از جوایز به هیات داوران رسیده است!
در اینجا لازم است یادآوری شود، در اساسنامه جشنواره های معتبر در تمام جهان، شرکت آثار هیات داوران و مسئولان اصلی جشنواره، در همان جشنواره ممنوع است ولی در سی و یکمین جشنواره فجر نه تنها آثار داوران و عوامل برگزاری جشنواره در جشنواره شرکت کرد، بلکه به عنوان بهترین آثار هم انتخاب شدند؛ جالب اینجاست که بنابر اعلام قبلی ستاد برگزاری جشنواره، تنها در یک بخش و آن هم آلبوم موسیقی، آثاری که از مهرماه سال ۹۲ تا مهرماه سال ۹۴ به انتشار رسیده بود بررسی شد و این تنها بخشی بود که در آن آثار دو سال پیاپی مورد ارزیابی قرار می گرفت نه تنها یک سال؛ بسیاری از منتقدان دلیل این تفاوت را ، وارد شدن آلبوم «نه فرشته ام نه شیطان» ساخته تهمورث پورناظری با صدای همایون شجریان به لیست کاندیدهای بهترین آلبوم و بهترین خواننده دانستند (که البته در هر دو بخش نیز این اثر موفق به دریافت جایزه شد!)
در این جشنواره خانواده کم حاشیه کامکارها نیز شاید برای اولین بار به لیست منتقدان اضافه شدند و پس از این جشنواره، حمایت های خانواده کامکار از مواضع دولت در قبال خانه موسیقی و علی رهبری، ظنّ ورود آنها را به حاشیه های قدرت افزود.
اما در این سال بسیاری از هنرمندان و فعالان این عرصه به امید آنکه کلید تدبیر رئیس جمهور منتخب مردم -که از قضا مورد حمایت بسیاری از هنرمندان نیز بود- بتواند قفل مشکلات عدیده موسیقی ایرانی را بگشاید، چشم انتظار حرکتی مثبت در عرصه رفع محدودیت ها و ممنوعیتهای پیش روی هنرمندان بودند که متاسفانه نه تنها محقق نگردید که همانند سالیان گذشته هنرمندان و فعالان این عرصه با مشکلات بیشماری من جمله لغو و عدم صدور مجوز کنسرتها، عدم حمایت دولت از منتقدان خانه موسیقی و مهمتر از همه آنها ممنوع الکاری بسیاری از هنرمندان و فعالان موسیقی مواجه شدند البته در این میان سالار عقیلی که بارها پای خود را از خطوط قِرمز فراتر گذاشته و آخرین بار نیز با حضور در یکی از شبکه های ماهواره ای خبر ساز شده بود نه تنها ممنوع الکار نگشت که با حضورش در کشور مجددا وارد صحنه موسیقی شده، مجاز به اجرا در جشنواره موسیقی فجر نیز گشت و بلافاصله پس از بازگشت اش به ایران آلبوم جدیدش نیز با نام “قصه باران” و سپس “عاشق می شویم” و نسخه تصویری کنسرت مشترکش با کیوان ساکت با نام “یک خانه پر زمستان” را منتشر نمود! همین مسائل باعث گردید تا نام وی مجدّدا بر زبانها جاری شده و بدل به بازی گردد که تنها برنده اش شخص جناب عقیلی بود.
این در حالیست که بسیاری از هنرمندان موسیقی کشورکماکان ممنوع الکار بوده اند و هیچ اقدام عملی برای رفع این مشکل آنان صورت نگرفته است؛ نمونه پر واضح این مسئله «محمّدرضا شَجریان» است که از قضا ریاست جمهوری در تبلیغات تلویزیونی اش نیز با پخش یکی از آلبومهای قدیمی با صدای ایشان به وی اظهار علاقه نموده و بعدها جنتی نیز خود را علاقه مند به صدای وی دانسته بود اما تاکنون هیچ کدام از این بزرگان و دولتمردان نسبت به رفع ممنوعیّت شجریان اقدامی مناسب انجام نداده اند.
این مسئله تنها در مورد شجریان صادق نبوده و «مَجید درخشانی» نیز به دلیل پخش تصویرشان در شبکه های ماهواره ای مدتهای مدیدی ممنوع الفعالیّت ماند. در این میان سئوال اصلی اینجاست که وزرات محترم ارشاد چه توجیهی برای رفتار متفاوتش با سالار عقیلی داشته و چرا از سایر هنرمندان ممنوع الفعّالیت که از قضا کم نیز نیستند هیچ حِمایتی ننموده است؟
البته نمیتوان انتظار داشت زمانی که اکثریّت قریب به اتفاق هنرمندان، تمایلی به حِمایت از یکدیگر ندارند و جز تعداد کمی از فعالان عرصه هنر، هیچ هنرمندی در حمایت رفع ممنوع الکاری فردی چون شجریان که در مقام استادی بسیاری از این هنرمندان قرار دارد کلامی سخن نگفته اند دولت و وزارت ارشاد قدمی در راستای رفع این ممنوعیتها بردارد.
روزهای پایانی سال اما با فوت یکی از خوانندگان زن موسیقی ایرانی همراه بود، “شیدا جاهِد” که سالها با بیماری مهلک سرطان دست و پنجه نرم می کرد، در نُهم اسفند ماه سال جاری چشم از جهان فرو بست، وی که تعصّب خاصی نسبت به کشورش داشت و قطعات بسیاری را در وَصف ایران اجرا کرده بود، به رغم درخواستهای متعددی که از خارج از کشور به او شد و آنها را اجابت نکرد، تا پایان عمر خویش به میهنش وفادار ماند ولی سالها در ایران ممنوع الکار بود و حتّی وزارت ارشاد مجوز تشیع جنازه او را از مقابل تالار وَحدت صادر نکرد.
سال ۹۴ نیز با وجود فراز و نشیبها و حواشی متعددش پایان یافت؛ هنرمندان همانند سنوات گذشته نتوانستند آنطور که باید تلاشی در جهت ارائه آثار ماندگار نمایند و مسائل مادی همچون سالیان گذشته سایه سنگینی بر سر هنر و هنرمند افکند.
اِمسال را نیز همانند سالیان گذشته با این امید به پایان می بریم که روزهای آتی ایام وحدت و همدلی هنرمندان و دوری از جدلهای حاشیه ساز، رفع موانع و مشکلات پیش روی هُنرمند و یکرنگی هنرمندان با مردم و طرفدارانشان باشد که شکوفایی موسیقی ایرانی در گرو تحقق این موارد است.
محمد جواد صحافی
26 اسفند 1394
منبع : گفتگوی هارمونیک