روزهای سکوت موسیقی ایرانی - بخش سوم و فرجامین
در دو بخش قبل ، نگاهی داشتیم به دلایل عدم موفقیت آثار موسیقی در سالیان اخیر . در این میان با استماع سخنان و اظهار نظرات کارشناسان و هنرمندان مطرح این عرصه مواردی بیان گردید که گاها بر عدم موفقیت آثار موسیقی از دهه هشتاد تاکنون صحه گذارد . برخی بزرگان نیز چون حمید متبسم با این سخن مخالف بوده و معتقد بودند آنچه رمز مانا گشتن اثری را مشخص مینماید گذشت زمان است و از هم اکنون نمیتوان با قطعیت تمام در مورد عدم ماندگاری آثار متولد شده اظهار نظر نمود .
در ادامه این نوشتار و در بخش پایانی این پرونده دلایلی چون شرایط اجتماعی ، اختلاف هنرمندان ، ظهور تکنولوژی و تاثیرات این موارد را با حضور کارشناسان بررسی می نماییم
شرایط اجتماعی و مرگ اخلاق ، دلسردی و عدم فعالیت هنرمند
اما آنچه که هنرمندان کنونی را شاید بیش از عوامل ذکر شده در سطور بالا دلسرد و خسته نموده است همانا شرایط اجتماعی حاکم بر جامعه کنونیست ، انحطاط اخلاقی ، هجوم فرهنگ بیگانه و کمرنگ شدن اعتقادات از طرفی و نگاه عامیانه به هنرمند و ارج ننهادن به وی از سمت مردم و دولت از طرفی دیگر باعث گردیده تا هنرمند بیش از گذشته احساس انزوا نموده و خود را تنها یابد ، نتیجتاً از میل و رغبت اش برای ادامه کار و خلق آثار ماندگار کاسته میشود . در این چنین جوامع تهی از معنویت ، فعالیت یک هنرمند که تمام تفکرات ، خلاقیتها و بارقه هایی که در ذهنش برای تولید اثری زده میشود بر پایه معنویات و احساسات است متوقف گشته در صورت عدم توقف نیز موفقیت چندانی حاصل نخواهد شد .
فروپاشی اعتقادات ، اخلاق ، و کمرنگ شدن فرهنگ اصیل مردم را میتوان عامل مهم و تاثیر گذاری دانست که در ذهن جوانان و مردم سرزمینی ریشه دوانده و باعث خشکیده شدن درخت سبز معنویات میگردند . تقویت اعتقادات مردم همواره باعث میگردد تا کشور از حاشیه امنیت بیشتری برخوردار بوده و مردم ، خود ، حافظ و نگاهبان ملک و دیار خویش باشند . خشکیده شدن ریشه اخلاق و اعتقادات در جامعه زمینه ساز هجوم فرهنگی بیگانه و جانشینی آن بر فرهنگ اصیل و چندین هزار ساله یک سرزمین خواهد شد , مسئله ای که جامعه کنونی مان با آن درگیر است و جوانان را ترغیب به کشانده شدن به سمت چنین فرهنگ های خوش رنگ و لعاب و در مقابل بی ریشه ای مینماید . . .
در این بین وظیفه دولتمردان برای سد کردن راه ورود فرهنگ بیگانه بیش از سایر عوامل پر رنگ تر مینمایاند ؛ روشهایی چون ارزش گذاری به فرهنگ اصیل و کهن جامعه ، یاد آوری اعتقادات و سنتهای کهن به جوانان و آموزشهای فرهنگی صحیح مطابق با تمایلات روز به این قشر تاثیر گذار جامعه ، میتواند نقش بسزایی در جلوگیری از انحطاط اخلاقی جامعه ایفا کرده و متعاقبا فرهنگ اصیل جایگزین نوع غربی آن در میان جوانان گردد .بها دادن به هنر های اصیل ایرانی چون خوشنویسی و موسیقی اصیل ، ارزشمند کردن هنرمندان فعال در این زمینه ، مساعد نمودن شرایط جامعه برای پذیرش هنرمندان در میان مردم و احترام گذاردن به این قشر با ، اعطای تسهیلات در روند برگزاری کنسرتهای متعدد موسیقی ایرانی ، تسریع در صدور مجوز نشر آثار موسیقی ، تامین نمودن زندگی مادی و معنوی یک هنرمند تا بتواند بدون دغدغه فکری بخلق اثری هنری اهتمام ورزد ؛ از جمله مواردیست که میتواند باعث دلگرمی هنرمند و تشویق وی به طی ادامه طریقی گردد که پای بر آن نهاده است ، ارزشگذاریهایی از این دست که در سطور بالا نیز بدان اشاراتی گردید نه تنها سد بزرگی در مقابل هجوم فرهنگ بیگانه ایجاد خواهد نمود که باعث خلق آثاری هنری ماندگاری خواهد گشت تا در تاریخ موسیقی این دیار ثبت گردند .
اختلافات هنرمندان و تاکید بر قدم گذارند در مسیری انحرافی
انجام مصاحبه های هنرمندان بر علیه یکدیگر مسئله ایست که تازگی نداشته و کینه توزی و غرض ورزیهای مدام ؛ سالهاست جای خود را با همدلی و دوستی عوض کرده اند . یکی آن یکی را شاگرد خود میدانید ؛ آن یکی تکذیب میکند ؛ دیگری از رفیق سالیان دورش انتقاد میکند که بدون اجازه من آهنگ مرا خوانده است ، رفیقش سالیان دورش تکذیب میکند و تنها در جوابش سکوت میکند ! هنرمندی دیگر با علم به اینکه کارهای جدیدش دیگر چنگی به دل نمیزند اما هنوز تاکید دارد که روند فعالیتش هنوز همانیست که چند ده سال گذشته از او دیده ایم ...
در این بین سهم طرفداران در ایجاد حاشیه های کاذب کم نیست ، توهینها ، غرض ورزی های مدام بر علیه یک هنرمند و تعصبات بیهوده صحنه هنر را شبیه به میدان فوتبالی کرده است که طرفداران دوتیم به جای تشویق تیم خود ؛ هواداران و تیم مقابل را مورد فحاشی قرار میدهند .
اگر اهل هنر باشیم و اندکی اخبار رسانه ها را در این زمینه دنبال نمائیم با خیل حاشیه های موسیقی در هر روز مواجه میشویم ، قدم گذاشتن در چنین حاشیه ها و فضاهای مسموم قطعا موسیقی ایرانی را دچار انحطاط خواهد نمود .
جهانبخش رستمی در ادامه سخنان خود به نکته تامل برانگیزی اشاره میکند :" موسیقی در بین هنرمندان مان کاملا موروثی گشته است ، اساتیدمان حاضر نیستند جز فرزندشان فرد دیگری را تائید کنند "
اگرچند در بین شاگردان یک استاد ، فرزندان وی میتوانند به دلیل حضور در فضایی منبعث از خانواده ای هنرمند ، تاثیر پذیری بسیار بیشتری نسبت به سایرین داشته و طبیعتاً نکات بیشتری را نسبت به سایر هنرجویان اکتساب نمایند اما نباید این مسئله را فراموش نمود که شایسته سالاری سالهاست از جامعه ایرانی رخت بر بسته است .
از طرفی دیگر انتقادات اساتید از یکدیگر با صدای رسا ، مسیر را آماده توهین طرفداران و متعصبین نموده و هنرمندان خود ؛ باعث میگردند تا زمینه برای سخن پراکنی علیه خود ؛ مساعد گردد .
گذشته از همه اینها چنین برخوردهایی در آینده اجازه همکاری مجدد هنرمندان با یکدیگر را سلب نموده و امکان همنشینی مجدد را نیز از بین میبرد .
تاثیر ورود تکنولوژی در عالم هنر و نقش آن در عدم ماندگاری آثار
در سالهای قبل ، آن زمان که هنوز تکنولوژی تا این حد وارد زندگی مردم نگشته و جای خود را در میان مردم تا به این حد تثبیت ننموده بود هنر نیز همانند سایر مشاغل از روشی سنتی و مرسوم آن زمان بهره میگرفت . سیستم ضبط آلبومها بسیار سخت تر از اکنون بود ؛همه هنرمندانی که در تولید یک اثر مشارکت داشتند بایستی برای ضبط استودیویی در محل حضور بهم رسانده و همچون یک کنسرت شروع به نواختن میکردند . همین دقت در امور که لازمه همدلی و همنشینی هنرمندان حتی در ضبطهای استودیویی بود ، باعث میگردید تا اثری ماندگار و جاوادنه گردد
اکنون اما اینگونه نیست ، برای ضبط یک آلبوم موسیقی ممکن است حتی هنرمندان همدیگر را برای یکبار نیز ملاقات ننمایند ؛ آهنگساز نتهای مربوط به هر نوازنده را جداگانه در اختیارش قرار داده و آن نوازنده به تنهایی هر زمان که دوست داشت در استودیو حاضر میگردد و بخشهایی که متعلق به وی است را نواخته و میرود ... مابقی کارها بر عهده سیستمهای کامپیوتریست که وظیفه میکس و گذاردن صدای هر ساز در جای خود را دارد تا آلبومی بوجود آید ... حضور تکنولوژی این بار اگر چند باعث به پیشبرد اهداف و کارها کمک شایانی کرده است اما در نقطه مقابل عوارضی نیز داشته است که بر آن اشاراتی داشتیم .
حسام اینانلو معتقد است در عین حالی که از تکنولوژی و امکانات فراوانی که در اختیار داریم بایستی استفاده صحیح و اصولی نماییم ، نباید سنت را نیز به کل بدور انداخته و فراموشش نماییم این نوازنده کمانچه سنت را لازمه رسیدن به مدرنیته میدانید .
در این میان البته شایسته است از مزایای تکنولوژی نیز سخن به میان آید ، اگر چند در سطور بالا تاثیر منفی ورود تکنولوژی به بدنه سنت نقد گردید اما نباید فراموش نمود که راحتی کار ، کیفیت بالای ضبط ، تسریع در انتشار اثر و ÷اپین آمدن ضریب اشتباهات از مزایای دنیای بیکران تکنولوژیست که در صورت محقق گشتن شرایط جهت خلق یک اثر میتواند نقش بسزایی در ماندگاری آن ایفا کند
در این مقاله قصد آن داشتیم تا با بررسی شرایط پدید آمدن یک اثر ماندگار و کالبد شکافی دلایل عدم ماندگاری آثار تولید شده دهه اخیر و شنیدن نقطه نظرات اساتید و هنرمندان جدید و قدیم موسیقی ایرانی به دیدگاه مشترکی دست یافته و در صدد رفع ایرادات و موانع پیش رو گردیم . در این زمینه دریافت نقطه نظرات مشترک هنرمندان و دیدگاهها و دغدغده هایشان اگر چند در برخی موارد نیز تضاد یکدیگر بود اما میتواند به نحوی راهگشای امور و چراغ راهی برای ادامه مسیر باشد . اگر چند در این میان هنرمندانی نیز بوده اند که مخالف این بحث بوده و اعتقاد داشتند که ماندگاری یک اثر تنها زمانی پدیدار میگردد که مخاطب آن اثر در آن زمان خاطراتی نوستالژیک با آن داشته باشد و عده ای نیز معتقد بودند که نمیتوان از هم اکنون در باره عدم ماندگاری اثری بحث نمود و این گذشت زمان است که مشخص می نماید اثری ماندگار است یا خیر . در این میان قضاوت را بر مخاطبین و هنردوستان عزیز واگذار میکنیم تا خود با مقایسه آثار تولید شده دهه پنجاه تا هفتاد با آثار اخیر در دهه هشتاد و نود در مورد ماندگاری و یا عدم ماندگاری آنها نتیجه گیری نهایی را اتخاد و خود قضاوت کنند که آیا براستی آثار تولید شده این دوره در مقایسه سنوات قبل میتوانند مانا گردند یا خیر ...