پرونده ؛ بررسی دلایل عدم ماندگاری آثار موسیقی در سالهای اخیر

روزهای سکوت موسیقی ایرانی ، بخش دوم


در بخش اول این نوشتار نگاهی داشتیم بر پاره ای از دلایل عدم ماندگاری آثار موسیقی در سالیان اخیر در همین رابطه پای مصاحبت هنرمندان بزرگی نشسته و آغاز گر بحثی گشتیم که شاید دریچه ای باشد به سوی حرکتی نو در ماندگار سازی آثار موسیقی اصیل ایرانی در نخستین بخش این نوشتار برخی نظرات هنرمندانی چون متبسم ، درخشانی ، بهروزی نیا و منبری را خواندیم . شباهت کلام متبسم و درخشانی و تاکید آنان بر ماندگاری آثار نو برای نگارنده  جالب توجه بود در عین حال جمال الدین منبری خواننده اثر ماندگار " دلارام " نیز نظر جالبی در این زمینه داشت او معتقد بود عمده دلیل عدم ماندگاری آثار موسیقی گوشه نشینی هنرمندان ،میباشد بنا بر اعتقاد ایشان هنرمندان خود را مشغول کارهایی کرده اند که فرصت پرداختن به هنر را از خود سلب نموده اند ،

بخش اول سخنان بهروزی نیا نیز بسیار جالب بود ؛ او معتقد بود که عدم وجود فضایی مناسب با اصالت موسیقی و همرنگ گشتن اجباری هنرمندان با جامعه ای مبتنی بر زندگی ماشینی که  مردمانش سرعت را در دستور کار خود قرار داده اند باعث گردیده است همه چیز با شتاب صورت گیرد و هنرمند نیز مجبور است برای آنکه از قافله عقب نماند ادامه این راه را بدود ....

در بخش دوم نوشتارم علاوه بر نظرات این بزرگان سخنان هنرمندان جوان و نوگرایی چون بهراد توکلی ، احسام اینانلو و جهانبخش رستمی را مطالعه خواهیم نمود ...

این مقاله در شماره 52 ماهنامه گزارش موسیقی مکتوب گردیده است .

این نوشتار را در ادامه مطلب بخوانید ....




مسائل مالی یکی از مهمترین عوامل جدایی هنرمندان

اگر چند نمیتوان خرده ای بر نگرش تجاری هنرمندان و متولیان به مقوله هنر در دوره ای که این فعالیت ، تبدیل به نوعی صنعت در جهان گشته است گرفت ، اما میتوان بزرگترین علت جدایی وحتی همنشینی مجدد هنرمندان را در این روزها مسائل مالی و کسب درآمد بیشتر ( و نه خلق یک اثر هنری )دانست که  همین مسئله نیز باعث از بین رفتن و محو شدن فضای مودت بین این عزیزان میگردد نکته بسیار پر اهمیتی که حمید متبسم نیز بدان اشاره نموده است :" در این ارتباط نوستالژی شنوندگان موسیقی ایران و اصرارشان بر تکرار همکاری های گذشته هنرمندان محبوب شان هر چندگاه موجب شکل گرفتن پروژه ها و گروه هایی شده است که ، گرد همایی شان تنها از نظر مادی قابل بررسی ست و اتفاقی در موسیقی ایجاد نکرده است... "

در این بین اما هنرمندان جدید و قدیم بسیاری با یکدیگر هم عقیده اند که مسائل مالی و نگاهی کاملا تجاری به مقوله هنر باعث گردیده است تا شکاف و فاصله عمیقی بین هنرمندان بوجود آید و هنرمندان بدون در نظر گرفتن ذائقه مخاطبین خود تنها به فکر کسب در آمد بیشتر بوده  وهمین امر دلیلی گردد برای عدم خلق ایده ای نو و تازه .

بهراد توکلی که نوازنده سه تار ، نویسنده ، از شاگردان محمدرضا لطفی و مدیر برنامه های اوست ، معتقد است " در حدود ده الی پانزده سال پیش موسیقی در متن فعالیت هنرمند بود ، او نیز بر این اعتقاد است که مسائل مالی و عدم تعادل بین هنر و تجارت از جمله مهمترین عواملیست که باعث گردیده است تا دیگر خبری از تولد آثار ماندگار در عرصه موسیقی نباشد... "

 بهروزی نیا نیز نظر مشابهی با سایر هنرمندان دارد :" نمیتوان تاثیر مسائل مالی را در عدم ماندگاری آثار و آلبومهای موسیقی نادیده گرفت . مسئله ای که در بین هنرمندان آن دوره چندان مطرح نبود ؛ "

زمانیکه علت را از هنرمندان جوانتر جویا گشتم نیز بنظرات مشابهی در این زمینه دست یافتم این عزیزان نیز مسائل مالی را یکی از مهمترین عوامل عدم ماندگاری آثار میدانستند

جهانبخش رستمی یکی از این هنرمندان است که در سخنانش مباحثی نو از مسائل و مشکلات مالی را مطرح مینماید ،  از سخنان تند و تیز این نوازنده تنبور میتوان عمق فاجعه را دریافت : "مسائل مادی برای اساتید موسیقی مان تبدیل به اولویت شده است ، آنها حاضرند با هر نوازنده و خواننده ای که پول کمتری بخواهد کار کنند ، عمق فاجعه آنجاست یک هنرمند تازه کار بخواهد از نظر مادی استاد را حمایت نماید ، آنجاست که میشود نور دیده و یکی یکدانه آقای استاد... " اگر چند اظهارات این عضو آکادمی موسیقی شرق لندن کوتاه است ، اما خبر از فاجعه ای میدهد که باعث میگردد تا هنرمند نه تنها هیچ نگاهی به ارزشمند نمودن یک اثر نداشته باشد بلکه تنها هدفش از یک اجرا کسب درآمد بالای مالی بوده باشد و بس ...

اما آلبومهای بسیاری در سالیان پنجاه تا هفتاد تولید وماندگار گشتند و هم اکنون هم بسیاری از علاقه مندان به موسیقی اصیل ایرانی شنیدن آنها را به تولیدات جدید ترجیح میدهند یکی از این آثار سفر به دیگر سو نام داشت ، اثری با همکاری گروه دستان و خوانندگی شهرام ناظری . نکته جالب در این اثر نبود آهنگساز در کل آلبوم بود است و همین امر باعث گردیده تا هنرمندان با همدلی اثری را خلق نمایند که به شهادت بسیاری از حاضرین در این آلبوم یکی از بهترین آثار موسیقایی تولید شده گردد حسین بهروزی نیا نیز در ادامه سخنانش این آلبوم مثال برده و آن را یک اتفاق در موسیقی اصیل ایرانی میداند " تولید سفر به دیگر سو اتفاقی بود که چند هنرمند در کنار یکدیگر بنشینند و هر یک با طرح ایده و پیشنهاد خاصی زمینه ساز خلق این اثر گردند . اثری که حتی خود شهرام ناظری نیز بارها اذعان نموده اند که یکی از بهترین کارهای ایشان بوده . . . حس موجود در آلبوم سفر به دیگر سو با تمام کارهایی که انجام دادم کاملا متفاوت بود مهمترین راز ماندگاری کاری چون سفر به دیگر سو همانا دوستی و یکدلی بین اعضاء بود که متاسفانه امروزه به دلیل وجود مسائل مالی کمتر در بین هنرمندان این مسئله دیده میشود .  "

پایان ایده ها ، زمینه ای برای نبود خلاقیت

اگر چند مسائل مالی باعث میگردد فضای صمیمیت بین هنرمندان از بین رفته و متعاقب آن روح معنویت از هنر نقش بر بندد اما برخی معتقدند دورانی که در آن بسر میبریم دوران بسر آمدن ایده هاست  ؛ از هنرهای اصیلی چون خوشنویسی گرفته تا سایر هنرها که جنبه بین المللی و جهانی دارند و بیشترین تولیدات سمعی و بصری به عوام و مردمی که آشنایی چندانی با هنر ندارند اختصاص یافته است ناگفته نماند که  ، در مورد موسیقی قضیه اندکی متفاوت تر می نمایاند ، بسیاری از هنرمندان جدید و قدیم برای آنکه آثار خود را ماندگار نمایند دست به تحولاتی درموسیقی خود زده اند که گاها موفق نیز بوده است ،  به عنوان مثال میتوان کیهان کلهر را نمونه  هنرمندان موفقی دانست که با خروج از قواعد و قانونهای دست و پاگیر موسیقی ایرانی ، آثار خود را نه تنها در میان مردم کشور خویش ماندگار کرده که چهره ای بین المللی بدان بخشیده و جهانیان را به تحسین واداشته ؛ علاوه بر آن او کوشیده است تا با این حرکت  خود موسیقی و ساز ایرانی را در میان سایر مردم جهان جانی تازه بخشد .

مجید درخشانی بر این اعتقاد است که ایده هیچگاه در هنر تمام نشده است و رنگ و بویی دگر گرفته است :" من خودم فکر میکردم که پس از مرگ بنان آواز در موسیقی ایران تمام شد اما دیدیم آنگونه نبود و یا بعد از رفتن محجوبی و خالدی و بزرگانی از این دست فکر این را هم نمیکردیم افرادی مثل علیزاده و لطفی متولد شده و موسیقی ایرانی را به بهترین نحو حافظ و نگهبان باشند ... "

حسام اینانلو نوازنده کمانچه و از شاگردان اردشیر کامکار ، محمد لطفی و سامر حبیبی بر این اعتقاد است که " ایده در هنر به اتمام نرسیده اما این بستر اجتماعیست که انسان ایده مند را به جامعه معرفی نمیکند"،  یکی از مهمترین شرایط نقش بستن ایده ای در ذهن یک هنرمند ؛ مجموعه شرایطی است که او در آن قرار گرفته و زندگی میکند که ممکن است اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی و حتی هنری باشد ؛ خواندن شعری توسط شاعر به نحوی که انقلابی در درون هنرمند ایجاد کند و یا هر جرقه ای در ذهن وی برای خلق ایده ای زده شود میتواند اثری را پدید آورد که ماندگار و جاودانه گردد البته نباید این نکته را فراموش نمود که تمرکز در فضایی آرام و بدور از هیاهوی های معمول جامعه ماشینی امروزی ، بدون هیچگونه دغدغه فکری ، لازمه تفکر برای خلق اثری ایده مند است ...

جمال الدین منبری نیز چون سایر هنرمندان ایده را در هنر  هیچگاه فانی نمی داند اگر چند ممکن است در دوره ای کاهش پیدا کند ؛ به اعتقاد وی ایده ممکن است حتی تکراری نیز باشد اما اگر در زمانها و دوره های مختلف ظهور کند جدید خواهد بود ؛ ضمن اینکه تجربه های تاریخی نشان میدهد گاهی اوقات در شرایط سخت و دشوار خلق ایده و جذابیت در هنر توسط هنرمند ماندگار تر گشته و ارتباط بیشتری با مخاطب برقرار میکند ...

تلفیق سازهای ایرانی و غربی به بهانه ایده ای نو ، درست یا غلط ؟

تفکر پدید آوردن ایده ای نو مسئله ایست که ممکن است ذهن بسیاری از هنرمندان را به خود جلب نماید تا بدان طریق بتوانند با تولید اثری متفاوت در عرصه موسیقی ، آن را ماندگار نموده و در حافظه موسیقایی مردم ثبت نمایند . اما بایستی توجه داشت نمیتوان هر حرکت متفاوت و هر تلفیقی را با نام نوآوری به مخاطب تحمیل نمود ؛ و انتظار آن را داشت تا ماندگار نیز گردند به اعتقاد بهروزی نیا  یکی از مشکلات جامعه هنری و موسیقی دوران کنونی ما این است که همه با دستانی  خالی به دنبال ایده هستند . اگر قرار بر نو آوری باشد بایستی بر ابزاری که قصد استفاده از ان را داریم اشراف کامل داشته باشیم تا با تولید اثری نو ماندگاری آن را نیز در تاریخ موسیقی ثبت نمائیم ،

در این بین برخی بر این عقیده اند که دوران قرار گیری صرف در چارچوب موسیقی اصیل به سر آمده و بایستی برای شناساندن موسیقی ایرانی در جهان این موسیقی با موسیقی سایر ممالک دنیا ترکیب گشته و در قالب تلفیقی نو از موسیقی کلاسیک غربی و اصیل ایرانی عرضه گردد تا به سبب نوین بودنش مخاطبین بیشتری را جذب خود نماید که همین امر نیز میتواند یکی از رموز ماندگاری آثار موسیقی تولید شده امروزی در سالیان آتی باشد . یکی از موافقین تلفیق موسیقی ایرانی با سایر موسیقی ها بهروزی نیاست : " ما هنرمندان در ایران ، خود را در یک حصار قرار دادیم ، و اجازه نمیدهیم موسیقی تکانی بخورد  و تغییراتی در آن حاصل شود . احساس میکنیم تافته ای جدا بافته هستیم و ارزش موسیقی مان از موسیقی سایر ممالک بالاتر است . اینچنین نباید نگاه کرد ، اگر میخواهیم تار ایرانی را مطرح کنیم باید آن را در بسته بندی های مختلف ارائه دهیم و موسیقی ایرانی را در کنار سایر موسیقی ها بشنویم "

اگر چند بسیاری دیگر همانند این هنرمند با نوآوری به شیوه تلفیق در موسیقی ایرانی موافقند و آن را یکی از راههای ماندگاری آثار موسیقی در دورانی میدانند که تمایل جوانان به سمت موسیقی های غربی بیش از آثار تولید شده ایرانی و اصیل است , اما بسیاری دیگر نیز بر این اعتقادند تنها رمز ماندگاری موسیقی و حفظ آن و نیز مطرح نمودن آن در میان موسیقی های سایر ممالک همانا پایبند بودن به اصالت موسیقی ایرانی و نوآوری در چارچوب دستگاهها و ردیفهای موسیقی است ؛

مجید درخشانی از جمله مخالفین تلفیق سازهای غربی در موسیقی ایران است و معتقد است که موسیقی ایرانی بایستی با همان رنگ ولعاب شناخته شده از قدیم معرفی گردد بنا بر اعتقاد او" اگر بخواهیم سازهای ایرانی مان را با چند ساز غربی تلفیق کرده نام موسیقی ایرانی را نیز بر آن بگذاریم سخت در اشتباهیم چرا که موسیقی ایرانی تنها باید با ساز ایرانی مطرح گردد ."

اما هر این دو هنرمندان بر یک نکته اتفاق نظر دارند و آن استفاده از افراد و کار بلدان این عرصه است بهروزی نیا معتقد است اگر قرار باشد هنرمندی تلفیق کند باید اشراف کاملی به موسیقی غربی و ایرانی داشته باشد تا بتواند از این طریق موسیقی ایرانی بهترین شکل ممکن را در جهان نشان داده و آن را ماندگار نماید در نقطه مقابل مجید درخشانی که از مخالفین تلفیق در موسیقی ایرانیست بر این عقیده است که موسیقی ایرانی بایستی از موسیقی هندوستان تاسی گرفته و با کمک هنر بداهه نوازی و استفاده از نوازندگان بزرگی چون علیزاده و لطفی از این طریق موسیقی را به گوش شنوندگان سایر ممالک دنیا رساند .

اومعتقد است : "ذهن یک بداهه نواز بایستی آنقدر فعال باشد تا بتواند با خلاقیت خود در آن لحظه بهترین موسیقی را به مخاطبین اش ارائه دهد و در این دوره چه کسی بهتر از محمد رضا لطفی و حسین علیزاده ، مسیری که علیزاده در بداهه نوازی طی میکند مسیری است در چارچوب موسیقی اصیل . هم سازش همان اصیل است و هم موسیقی ای که آن را ارائه میدهد "

از طرفی بهروزی نیا معتقد است برای خلق یک اثر ماندگار در دوره کنونی بایستی از قواعد و قوانین دستگاه و ردیف عبور کرد ؛ او معتقد است " ردیفها و دستگاههای موسیقی همانند کلماتی در ادبیات یک کشور هستند که میتوان از آنها به عنوان  دستورالعمل استفاده نمود نه اینکه خود را پایبند این قوانین خلق یک اثر نیاز به نوآوری دارد و باید مسیری جدید را طی کنیم که با آنچه در چند صد سال گذشته بوده است متفاوت باشد و باید متناسب با نیازهای روز باشد... "


پایان بخش دوم

این مطلب ادامه دارد ...

مطالب مرتبط : روزهای سکوت موسیقی ایرانی - بخش اول

پری زنگنه در گزارش موسیقی