روزهای سکوت موسیقی ایرانی - بخش اول
در نوشتار حاضر سعی دارم تا نگاهی بیافکنم بر مواردی که باعث گردیده اند تا آثار و آلبومهای هنری در سالیان اخیر ماندگاری چندانی نداشته باشند و مخاطبین آثار موسیقایی با وجود قدیمی بودن آثار سالیان گذشته تمایل بیشتری نسبت به شنیدن چندین باره آثار جدید داشته باشند .
این نوشتار متفاوت که میتوان آن را بدلیل همصحبتی با هنرمندان و اساتید بزرگی چون مجید درخشانی ؛ حمید
متبسم ، حسین بهرزوی نیا جمال الدین منبری و بسیاری دیگر از بزرگان موسیقی ایران بی نظیر دانست در شماره ۵۲ ماهنامه گزارش موسیقی مکتوب گردیده است به دلیل طولانی بودن نوشتار آن را در چند بخش بحضورخوانندگان
عزیز خواهم رساند
.
روزهایی که در آن به سر میبریم را میتوان روزهای سکوت موسیقی ایرانی در سال جدید دانست ، روزهایی که هنرمندان فعالیت های خود را منحصر به خارج از کشور نموده اند و هر از گاهی از گوشه ای برخی نیز در چند شهر کشور ساز خود را بصدا در می آورند . اما حقیقت آنکه موسیقی ایرانی سالهاست در سکوت به سر میبرد و فعالیت هنرمندان فعال در این عرصه به طرز چشم گیری روز به روز کاهش میابد . آندسته از فعالان این عرصه نیز آنچنان که باید ، نمیتوانند طرفداران خود را راضی نگاه دارند این مسئله در مورد اکثر قریب به اتفاق هنرمندان صادق است از اساتید بنام و فعال این عرصه چون شجریان گرفته تا دیگر بزرگانی که پرونده فعالیت هنری خود را بنا به دلایلی مبهم بطور کامل مختومه نموده اند .
مطمئنا این مسئله ، میتواند سئوال بسیاری از علاقه مندان به موسیقی ایرانی باشد که چرا دیگر نمیتوان از هنرمندان بزرگ و نامدارمان آثار ماندگار چند ده ساله گذشته شان را دید ؟ و چرا این عزیزان در اجراها و آثار خود ضعیف تر از اجراهای قبل ظاهر میگردند . اجراهایی که این روزها با یک نگاه و اندکی دقت میتوان به ایرادات برخی از آنها پی برد ؛ فالش خوانیهای مکرر ، فراموش کردن اشعار در میان آواز ، عدم ادای صحیح اشعار توسط خوانندگان ، نوازندگی های ناکوک و خارج از پرده نوازندگان در اجراهای زنده و کنسرتهای هنرمندان بناممان بارها و بارها مشاهده میگردد ، از طرفی توقف تولید آثارماندگارموسیقی چونان بسیار آثار چندین دهه گذشته ، که هنوز هم بر تارک موسیقی اصیل ایرانی خوش میدرخشند ، سئوالیست که واکاوی آن میتواند پاسخی برای هنر دوستان باشد .
دلایل بسیاری را میتوان بر این افت کیفی بسیار شدید و محسوس آثار موسیقی متصور گشت ، در این کلام ،عزم آن داریم تا با بررسی دلایل توقف روند رو به رشد موسیقی در دهه پنجم تا هفتم به واکاوی و بررسی این موضوع پرداخته و با بهره گیری از نظرات کارشناسان و مجربین این حوزه با جمع بندی ماحصل نظرات به نتیجه ای مطلوب دست یابیم.
اگر مروری بر آثار ماندگار خلق شده از دهه پنجاه تا هفتاد داشته باشیم نامهای آشنای بسیاری را میتوانیم بیابیم که در کنار یکدیگر به خلق این آثار همت ورزیده اند ؛ نامهایی که برخی از آنها اکنون از میان مان رفته اند آنهایی هم که هستند دیگر در کنار یکدیگر نیستند ! و در گوشه ای عمر به سر کرده و مشغول اندک فعالیت خود بوده و گروهی دست و پا کرده و کنسرت میدهند و یا در بستر بیماری بوده و بی خبر از عالم هنر و هنر دوست ، با بیماری خود دست و پنجه نرم میکنند . مشکاتیان ، لطفی ، پایور ، بهاری ، شجریان ،کسایی، شهناز ، ناظری ، ارشد طهماسبی ، علیزاده ، ذوالفنون ، روشن روان ، محمد موسوی ، ناصر فرهنگ فر ، درخشانی، متبسم ،پورناظری ها، کامکارها و بسیار نامهایی که ذکر همه آنها از حوصله این مقال خارج است همواره دیده ایم و شنیده ایم همراهی این عزیزان را در کنار یکدگر و آثاری که بواسطه این همراهی خلق گشته و ماندگار شده اند . ذوالفنون و ناظری آتش در نیستان و گل صد برگ را رقم زدند ؛ مشکاتیان و شجریان آستان جانان و بیداد را خلق نمودند ؛لطفی و شجریان چشمه نوش و راست پنجگاه را پدید آوردند ،علیزاده و ناظری شور انگیز را با همراهی طهماسبی اجرا و با شجریان فریاد را خلق نمودند ، پایور و شهناز با همراهی بهاری و تهرانی در جشنهای هنر شیراز زیباترین آثار را به علاقه مندان هدیه نمودند... با آثار سایر هنرمندان نیز کم و بیش آشنا هستیم. نکته پر اهمیت آنکه نگارنده در ذکرموارد بالا تنها نام خواننده و آهنگساز آثار را بر شمرده است که اگر در کنار این اسامی نامهایی چون پشنگ ، بیژن ، اردشیر و ارسلان کامکار ، محمد موسوی ، کیهان کلهر، داریوش پیر نیاکان ، سعید فرجپوری ، جمشید عندلیبی ، محمد فیروزی ، داریوش طلایی و دهها و شاید صدها نام دیگر را نیز اضافه نمائیم میتوان به راحتی بر دلیل ماندگاری آثار قدیم پی برد . اما به راستی این همه هنرمند که اکنون بایستی در دوراج اوج پختگی هنری خویش باشند کجایند ؟ دلیل این دور افتادگی ها چه میتواند باشد ؟ اگر جستجویی کوتاه در این نامها نمائیم و فعالیتهای کنونی شان را بررسی نمائیم مشاهده میکنیم هر یک از اینان برای خود گروهی را دست و پا کرده و با جوانانی فعالیت میکند که همراهی با چنین اساتیدی میتواند برای آنان افتخاری بس بزرگ باشد . اگر چند این حرکت اساتید و بها دادن به آینده گان موسیقی این سرزمین ستودنیست اما تجربه ثابت نموده که هربار بزرگان هنر موسیقی ایران در کنار یکدیگر ساز زده و آواز خوانده اند آثار جاودانه ای خلق گردیده و در تاریخ موسیقی ایران زمین ماندگار شده اند . برخی از هنرمندان هم که چون کامکارها و پور ناظریها اصالت خود را از قدیم الایام حفظ نموده و در بسیار اجراها و کنسرتها ، همراه و همیار یکدیگرند ، آثاری در خور نامشان ارائه نداده و هر آنچه دیده و شنیده شده است هنر نمایی اعضای گروه به صورت تکنوازیهای انفرادی و تکنیکی بوده است از تهمورس پور ناظری گرفته تا اردشیر کامکار ..
بسیار هنرمندانی بوده اند که در طول دهه های گذشته نامشان در آلبومهای موسیقی ایرانی خوش درخشیده بود و با همکاری دیگر بزرگان موسیقی اصیل ایرانی آثار جاوادنه ای را خلق نموده بودند ، هنرمندانی چون محمدرضا درویشی ؛ کامبیز روشن روان ، فریدون شهبازیان که هر سه این بزرگان با همراهی اساتید موسیقی آثاری چون جان عشاق ، دود عود و زمستان است را منتشر نمودند اما هم اکنون هیچ صدایی از آنان شنیده نمیشود و فعالیتشان بسیار اندک است و اگر نیز فعالیتی گشته در حد نام اینان نبوده است . اگر نگاهی به نامهای آشنایی ذکر شده در سطور بالا بیفکنیم متوجه میشویم که درصد اندکی از این هنرمندان هم اکنون مشغول فعالیت هنری هستند و باقیمانده جامعه هنرمندانمان فعالیتهای هنری خود را بنحوی تقلیل داده و یا خود را محدود به آموزش به هنرجویان و علاقه مندان نموده اند ؛ و هر چند سال یکبار نیز نامی از آنان شنید میشود که با گروهی جوان به اجرای کنسرت پرداخته اند .
دلایل بسیاری میتوان برای این مسئله متصور گشت ، مشکلی که باعث ماندن موسیقی ایرانی از قافله هنر وسایر موسیقی ها گشته و در سالیان آینده ممکن است مرگ موسیقی اصیل ایرانی را رقم بزند ؛ عدم تمایل هنرمندان به همکاری با یکدیگر ، گوشه گیری اساتید ، نگاهی مادی به مقوله هنر و نقش بر بستن معنویت از موسیقی ، حضور و ظهور تکنولوژی که به تقابل با سنت برخواسته است ، عدم حمایت دولت از موسیقی ایرانی بنحوی که شایسته آن است ، رقابت ناسالم اساتید با یکدیگر و انجام مصاحبه هایی بر علیه یکدیگر، قدر ناشناسی هنردوستان و هنرمندان و کج فهمی ، تعصبات بیهوده ، تاکید بر راه رفتن در مسیر انحرافی و... از جمله دلایل کم کاری هنرمندان محسوب میگردند که تبعات زیانبار آن دامان موسیقی اصیل ایرانی را گرفته و آن را به مرز نابودی خواهد کشاند ...
جمال الدین منبری موسیقیدان ، آهنگساز و خواننده ای که اگر چند ممکن است هنردوستان نامش را نسبت به سایرهنرمندان هم دوره ای اش کمتر شنیده باشند اما بسیاری با صدای او خاطرات جاودانه ای دارند ، خاطراتی که در دهه هفتاد و در دوران طلایی موسیقی ایران زمین با صدای او در ذهن ما نقش بست او معتقد است گذشته از عوامل و پدیده های اجتماعی و اقتصادی که موجب گوشه نشینی هنرمندان میگردد خود این عزیزان نیز چندان بی تقصیر نیستند چرا که خود را مشغول کارهایی کرده اند که فرصت پرداختن به هنر را از خود سلب نموده اند .
در این بین اما حمید متبسم نوازنده تار و سه تار ، و آهنگساز نام آشنای دیروز و امروز موسیقی ایرانی نظری متفاوت دارد ، به اعتقاد ایشان " عدم همکاری برخی از موسیقی دانان که زمانی همکاری شان آثاری ماندگار به وجود آورده است امری ست کاملا طبیعی و ناگزیر و باید توجه داشت که الزاما نتیجه منفی ندارد. اگر در روزگاری ، خواننده و نوازنده ای در کنار یکدیگر آثاری ماندگار خلق کرده اند، آن آثار محصول شرایط اجتماعی و شرایط روحی آن هنرمندان در آن زمان است. پس طبیعیست تکرار آن همکاری نتیجه ای مشابه نمی دهد. "
اما سخنان حمید متبسم شباهت جالبی با اظهارات مجید درخشانی دارد ، این دو هنرمند بزرگ کشور که از سالهای قبل تا کنون مشغول فعالیت بوده و آثار ماندگاری را خلق نموده اند در بطن سخنان خود نکات مشابه و یکسانی را مطرح نموده و اعتقادات مشترکی دارند . استاد مجید درخشانی معتقد است که نمیتوان از هم اکنون عدم ماندگاری آلبومهای موسیقی تولید شده در این دوره را پیش بینی نمود ، اما خالق " در خیال " جزو آندسته هنرمندانیست که معتقد است " برای آنکه بدانیم آثار تولید شده در دوره کنونی ماندگارند یا نه ، بایستی منتظر بمانیم و نتیجه را پس از چندین سال مقایسه کنیم ، به اعتقاد ایشان نتیجه گیری در مورد ماندگاری یا عدم ماندگاری آثار دهه هشتاد و پس از آن بسیار زود است . همانطور که ماندگاری آثار تولید شده در دهه شصت و هفتاد در این سالها مشاهده گردید ، مسئله ای که حتی خود من نیز شاید تصور ماندگاری اش را تا به این اندازه نمیکردم ... " ایشان معتقدند آثار عرضه شده در این دوره کم از آثار سالیان قبل نیست اما گذشت زمان میزان تاثیر گذاری شان در هنر را مشخص میکند .
متبسم نیز در بخشی دیگر از سخنان خود بیان میدارد " جمع بستن خاطرات شخصی با موسیقی زمان وقوع آن خاطرات موجب این می شود که شما اتفاقات روز را نبینید و نشنوید و همیشه در انتظار تکرار آنگونه موسیقی (خاطرات) باشید، حال اینکه موسیقی دورانی که شما از آن به عنوان «طلایی» یاد می کنید از دوران طلایی مورد سلیقه من یعنی وزیری و خالقی و ... متمایز است.
اگر آنطور باشد من نیز می توانم از شما بپرسم که چرا در دوران طلایی شما آثار ماندگاری مانند دوران طلایی مورد نظر من خلق نشد؟ "

این شباهت در باطن کلام توسط دو هنرمندی که سالهاست فعالیت هنری مفید و مثر ثمر مینمایند میتواند نتیجه مشابهی را به مخاطب القا نماید که شاید هنرمندان جدید و فعالان جوان این عرصه در این سخنان با اساتید خود اختلاف نظر داشته باشند . اگر چند متبسم معتقد است رمز ماندگاری یک اثر خاطرات نوستالژیک آن اثر با مخاطب میتواند باشد که همین خاطرات نیز در ذهن علاقه مندان امروزی نقش بسته و در آینده ماندگار خواهند گشت و مجید درخشانی نیز بر این اعتقاد است که ماندگاری اثری نو را نمیتوان از هم اکنون پیش بینی نمود و باید منتظر ماند تا سالها سپری گردد و سپس در مورد آن اثر بحث نمائیم ، اگر چند سخنان این دو هنرمند قابل احترام و نیز کاملا منطقیست قیاس آثار ارزشمند تولید شده در دهه پنجاه تا هفتاد با دوره کنونی قیاسی مع الفارق است و بسیاری با سخنان نگارنده در این مورد موافقند . البته نباید این نکته را نیز فراموش نمود که در دوره مورد اشاره ، آثاری نیز وجود داشته اند که از درجه اعتبار پایین تری نسبت به سایر تولیدات برخوردار بوده و طبیعتاً ماندگار نیز نگردیدند آثاری که بسیاری از آنها توسط هنرمندانی حتی نامدار و بزرگ تولید و روانه گشته و جاودانه نشدند ، ولیکن اگر در مقام مقایسه تولید محصولات فرهنگی این زمان با دوره مذکور بر آییم متوجه تفاوت فاحش آثار تولید شده آن زمان با این دوره می گردیم .
نگارنده بر این اعتقاد است آثاری که در زمان تولید شان بیش از یکبار توسط مخاطبین شنیده نمیشوند هیچگاه جاودانه نمیگردند .
اما ، میتوان از سخنان استاد درخشانی اینگونه استنباط نمود که آثار ارائه شده توسط هنرمندان فعال در این دوره نیز قطعا ماندگار خواهد گشت اگر چند ممکن است تعداد آنها کمتر از سالیان قبل باشد , و تنها زمانی میتوان این دو دوره را با یکدیگر مقایسه نمود که از عمر آثار تولید شده در هر دو دهه مدت زمانی معین گذشته باشد . آنجاست که میتوان در مقام مقایسه بر آمد ...
حسین بهروزی نیا آهنگساز و نوازنده نام آشنای بربط که با هنرمندان و خوانندگان برجسته ای همکاری نموده و آثاری به یاد ماندنی از خود بر جای گذارده است در گفتگویی با اینجانب بیان نمود : " در یک دوره فضای آرامشی در جامعه وجود داشت ، فضایی بدور از زندگی ماشینی و در خلوت ؛ همین مسئله باعث میگشت تا مردم بتوانند بسیار راحت تر و بدور از هر گونه هیاهوی کاذب تفکر کنند و همین مسئله باعث شکوفایی ذهنها میگشت ؛ طبیعتا هنرمند نیز از این قاعده مستثنی نبود و تفکرات وی منجر به خلق یک اثر میگشت ، اما در دوره کنونی ، سرعت تبدیل به جزئی از زندگانی بشر گشته است ، اگر قرار بر این باشد از این سرعت فاصله بگیریم ، از زندگانی عقب خواهیم ماند زندگی هنرمند هم طبیعتا وابسته به همین سرعت است ... او هم باید بدود تا عقب نماند "
پایان بخش اول ....
مطالب مرتبط :روزهای سکوت موسیقی ایرانی - بخش دوم