موسیقی کودک، مهجور و مغفول
بررسی تاثیرات موسیقی در کودک و آسیب شناسی آموزش موسیقی به کودکان
موسیقی کودک، مهجور و مغفول
چکیده:
با معرفی موسیقیهای جدید و ورود آن به جمع موسیقیهای ایرانی و به طبع آن جذب جوانان و نوجوانان به این نوع موسیقیها، بسترسازی جهت ترویج بیشتر موسیقی ایرانی بیش از بیش ضروری مینمایاند. تولید آثار فاخر موسیقایی، نوآوری در موسیقی ایرانی متناسب با ذائقهی قشر امروزی و حمایت از هنرمندان فعال در این بخش از جمله عواملی است که میتواند زمینهساز ترویج این هنر در بین قشری شود که بیشترین و تأثیرگذارترین جمعیت کشور را به خود اختصاص داده است، قطعا یکی از مهمترین عوامل ترویج موسیقی فاخر در میان مردم را آموزش صحیح آن میتوان عنواننمود. آموزش موسیقی میتواند از دورهی کودکی آغاز گردد که همین امر باعث تربیت هنرمندان بزرگی میشود که در آینده موسیقیدانان ارزشمندی خواهند شد. اما آموزش صحیح موسیقی، بهخصوص از سنین کودکی، امری مهم است که توجه بسیار اندکی به آن شده و آنطورکه باید جدی گرفته نشده است. در این مقاله سعی شده است تا با بررسی تاثیرات موسیقی در کودکان سالم و همچنین اثرات موسیقی درمانی در درمان کودکان، اهمیت این مقوله را بیان نموده و سپس با آسیب شناسی آموزش غلط موسیقی به کودکان در ایران، تبعات منفی این موضوع را بررسی نمود.
متأسفانه در کمتر خانوادهای به آموزش موسیقی کودک بهعنوان یک ضرورت مهم و آیندهساز نگریسته شده است، درحالیکه آموزش موسیقی به کودکان میتواند سبب رشد و بالندگی ذهن و قدرت خلاقیت آنها در آینده شود. بهیاد داشته باشیم که تنها هدف از یادگیری موسیقی در دوران کودکی، صرفاً روشن نگاهداشتن چراغ موسیقی در ایران نیست، بلکه بزرگترین مزیت یادگیری موسیقی برای کودک را میتوان شادابی ذهن، قدرت تحلیل مسائل ریاضی، خلاقیت و کنجکاوی وی بر شمرد. «کلودید مونته سوری»1 پزشک ایتالیایی را که در سال 1907 محلی را برای تربیت کودکان معلول تأسیس کرد، میتوان جزو نخستین افرادی دانست که آموزش موسیقی به کودکان را در جهان آغاز کرده است. نقطهنظر اساسی وی چنین بود: «بچهها باید بیاموزند که چگونه بیاموزند...» گرچه او علم چندانی به موسیقی نداشت، ولی با کمک دوستانِ موسیقیدان خود توانست موسیقی را روشی برای چگونه آموختن کودکان انتخاب کند. (مفاخری، 1384)
اما شوربختانه به این رشته آنطور که باید توجه نشد و به آموزش موسیقی به کودک در میان خانوادهها با نگاهی تفننی نگریسته میشود. جدینگرفتن و بیتوجهی به موسیقی کودک نهتنها در خانواده که در تولیدات رسانهی ملّی نیز مشاهده میشود؛ بهطوریکه با اندکی تأمل میتوان بهسادگی پی برد که تولیدات صدا و سیما برای کودکان صرفاً جنبهی سرگرمکننده دارد و سعی ندارد تا مجالی برای بروز کنجکاوی و خلاقیت کودک ایجاد کند.
نهتنها آموزش درست موسیقی به کودکان میتواند موجب رشد کودک و بالندگی آنان شود، بلکه حتی پیش از آن، مادران میتوانند در دوران بارداری با گوشسپردن به موسیقیهای آرامبخش و ملایم، تأثیر آن را بر جنین و حتی پس از زایمان در کودک مشاهده کنند. دکتر «الکساندر لامونت»2 بر این اعتقاد است که در دوران بارداری هر نوع موسیقی که فرد دوست دارد، امکان اجرا دارد و میتوان از آن برای جنین یا کودک خود استفاده کرد؛ اما بهدلیل نزدیکی میزان ضربان قلب کودک با موسیقیهای آرامبخش ترجیح بر این است که از این نوع موسیقیها استفاده شود. نکتهی جالب آنکه فرکانسهای بم و باس بهتر میتوانند در مایع درون رحم به حرکت درآیند. لامونت عقیده دارد که اگر در سه ماه آخرِ بارداری از یک موسیقی مشخص و ترجیحاً کلاسیک برای جنین استفاده شود، او در یکسالگی با شنیدن آن واکنش نشان میدهد و موسیقی را درک میکند. همچنین «کاترین سینگلتن»3 (خواننده) معتقد است تأثیر یک موسیقی که کودک در رحم مادر بارها به آن گوش میدهد، حتی بیش از 12 ماه است: «زمانی که در ماه پنجم بارداری خود بودم در حال اجرای قطعهای موسیقی بودم و فرزندم در تمام این مدت این قطعه را میشنیده است. هنگامی که کودکم پنج سال داشت، بار دیگر این قطعه را اجرا کردم و او بهمدت سه ساعت بدون آنکه کوچکترین حرکتی از خود نشان دهد، به این اجرا گوش میداد.» (ایسنا، 1384)
اما الکساندر لامونت در بخش دیگری از تحقیقاتش در این زمینه، موسیقی موتسارت را بهترین نوع موسیقی برای کودک میداند و میگوید: «ریتم موسیقی موتسارت و ضربان قلب کودک هر دو، 60 بار در یک دقیقه است و این همگونی تأثیرات بیشتری نسبت به سایر انواع موسیقیها بر روی جنین میگذارد.» (مرکز موسیقی و سرود صدا و سیما، 1392)
«جنسن اریک»4 در کتاب چگونگی تأثیر موسیقی بر مغز بر وجود شواهدی تأکید میکند جنین در زمانی که در رحم مادر است در برابر موسیقی واکنش نشان میدهد. بنا به اعتقاد وی صداهای بلند و موسیقی سبب جهیدن و پریدن جنین و پدیدآمدن واکنشهایی از سوی او در داخل رحم مادر میشود و یادگیریهای دیگری نیز برایش بههمراه دارد. همچنین زمانی که صداهای بلند تکرار شوند، جنین به آن عادت کرده و واکنش کمتری در برابر آنها نشان میدهد. (علیزاده اصل، 1394)
دانشمندان معتقدند ريتم و آهنگ دلخواه كودكان برگرفته از آواهايي است كه در دوران جنيني خود شنيدهاند. جنين به تمامي صداهاي رَحِم گوش داده و به آنها واكنش نشان ميدهد. اصوات آرام، حركات جنین را آرام و اصوات تند، حركاتش را تندتر ميکند. این فرکانسها پس از تولد نیز در کودک مشهود است و در تعیین میزان خلقوخوی او تأثیر بسزایی دارد. همانطور که در سطرهای بالا بیان شد موسیقی در دوران بارداری تأثیرات شایانی در افزایش میزان آرامش فرزند و مادر دارد؛ ولی یادگیری دانش موسیقی در دوران کودکی نقش مثبتی در رشد ذهنی کودکان در پی خواهد داشت. علاوه بر آنکه انجام فعالیتهای گروهی و بانشاط برای کودک روحیات کودک را بهبود میبخشد، زمینههای بروز خلاقیت را نیز در او شکوفا میکند.
«سودابه سالم» یکی از فعالان عرصهی موسیقی کودک اظهار میکند: «در هنگام فعالیت کودک در زمینهی موسیقی، او میآموزد چگونه از کوشش خود لذت ببرد و نیز یاد میگیرد که نمیتوان خیلی آسان به نتیجه رسید. او یاد میگیرد که چگونه نقش خود را سالم ایفا کند و چگونه صبور باشد. موسیقی به کودک کمک میکند تا همکاری، تعامل و اعتمادبهنفس او افزایش یابد و خودش را بشناسد، باور کند، اظهار وجود نماید و ترسهایش را کنار بگذارد.» (باباشاهی، 1387)
«ناصر نظر» یکی از دیگر مربیان بنام موسیقی کودک نیز دربارهی تأثیرات موسیقی بر کودک چنین میگوید: «انسان به نشاط نیاز دارد. نشاط برای بچههای دبستانی و نوجوانان که در حال انتخاب و تصمیمگیری هستند، مهم است. این نشاط با موسیقی بهدست میآید. موسیقی یک فعالیت ذهنی است که باعث بالابردن قوّهی تمرکز میشود. وقتی شما یک چیزی را خوب بشنوید خوب هم استنتاج میکنید و جواب میدهید. بچهای که در حال خواندن شعر و همزمان ساززدن است از دو نیمکرهی مغزش در یک زمان استفاده میکند و این فرایند، تأثیر زیادی در فراگیری دروس ریاضی هم دارد.» (صائبی، 1392، ص 8)
در مطالعاتی که دربارهي تأثیر موسیقی در خلاقیت کودکان صورت گرفت، دانشآموزانِ یک کلاس بهمدت یکسال روزی 30 دقیقه موسیقی آموزش دیدند، درحالیکه دانشآموزان کلاس دیگر در همان زمینه، آموزش موسیقی نگرفتند. پس از یکسال از هر دو گروه آزمایشِ «قدرت درک» و «خلاقیت» بهعمل آمد. نتیجهی تحقیق از ارزش برنامههای بلندمدت موسیقی، بهویژه در زمینهی تجسمات که عنصر اصلی خلاقیت بهحساب میآید، حمایت کرد. (علیزاده اصل، 1394)
همچنین، نتیجهی یک تحقیق در کانادا بیانگر این است که افرادی که در خردسالی آموزش موسیقی میبینند نسبت به همسالان خود از حافظهی بهتری برخوردار هستند. تحقیقات در این زمینه نشان میدهد کودکانی که در طی یکسال آموزش موسیقی دیده بودند در تست حافظه عملکرد بهتری در مقایسه با دیگر کودکان از خود بروز دادند. «لاورل ترینور»5 دانشمند روانشناس و عصبشناس دانشگاه هامیلتون در طول یکسال آموزش موسیقی به کودکان نتایج جالب توجهی را بهدست آورد. بنا به گفتهی او کودکانی که تحت تعلیم موسیقی قرار گرفته بودند در دیگر مهارتها که ارتباط مستقیمی با موسیقی نداشت از قبیل فراگیری ادبیات، ریاضیات و دیگر مهارتهای دیداری و گفتاری در مدت یکسال پیشرفت درخور ملاحظهای در مقایسه با دیگر کودکان از خود نشان دادند. (گفتوگوی هارمونیک، 1388)
جدا از مواردی که بیان شد موسیقی میتواند بهعنوان ابزاری برای درمان كودكان بیشفعال یا کودکانی که از بیماریهای روحی رنج میبرند بهکار برده شود و نقش بسزایی در اجتماعیترشدن کودک ایفا کند.
تأثیر موسیقی در ذهن کودکان تنها شامل افراد عادی نمیشود. متخصصان امر با استفاده از روشهای موسیقیدرمانی توانستهاند وضعیت روحی و جسمانی کودکان معلول ذهنی را نیز بهطرز چشمگیری تغییر دهند و روند درمان بیماری آنها را تسریع کنند. بهرهگیری از روشهای نوین آموزش موسیقی به کودکان استثنایی با درنظرگرفتن توان هوشی، شرایط ذهنی و محدودیتهای حسی و حرکتی با استفاده از سازهایی که نواختنش برای این گروه از کودکان سادهتر باشد، شور و حرکتی به کودک میدهد تا با استفاده از آن بتوانند برای بهبود وضعیت جسمانی و روحی خود استفاده کنند. کودکان معلول با استفاده از موسیقی میتوانند ذهن خود به آواز یا ساز را متمرکز کنند و در نتیجه، رفتارها و مهارتهای کنترلشدهتری انجام دهند. این گروه از کودکان با استفاده از گروهنوازی یا همخوانی میآموزند که چگونه رفتارهای خود را در انجام امور مشترک کنترل کنند. همچنین میتوان با مددجستن از نرمشهای ریتمیک و خاص که توسط متخصصان امر صورت میپذیرد، حرکات غیرارادی کودکان را نیز کنترل کرد. (آموزش موسیقی به کودکان استثنایی، 1387)
برنامه هاي موسيقي درماني طراحي شده در اَشكالي از خواندن، نواختن، ساختن و فعاليتهاي في-البداهه موسيقيايي تأثير زيادي بر مهار رفتارهاي نامطلوب كودكان عقب مانده ذهني دارد.. فعاليتهاي ريتميك و موزيكال نيز در افزايش رفتار توجه بر تكليف و به
يادآوري جدول ضرب و اطلاعات تحصيلي كودكان داراي اختلال يادگيري كمك مي كند.(کریمی و همکاران، 1390، ص 36)
در بررسی دیگر که بین دانش آموزان استثنایی کلاسهای چهارم و پنجم ابتدایی شهر شیراز که دارای نقص توجه- بیش فعالی هستند صورت گرفت داده های بدست آمده از پژوهش نشان داد که استفاده از روش موسیقی درمانی به شیوه اُرف میتواند به بهبود این دسته بیماران که معمولا دارای زمان واکنش بیشتری در پاسخگویی هستند کمک شایانی کرده و سبب کاهش تداخل و بهبود زمان واکنش کودکان شود ( همان، ص 40 )
يكي از عوارض مهم شيمي درماني تهوع و استفراغ مي باشد که به علت مشكل بودن كنترل آن معمولاً از تركيب درمان هاي دار ويي و غير دارويي استفاده میشود، موسيقي از درما ن هاي غيردارويي پيشنهادي دراين مورد است .ازین رو طی پژوهشی بین 30 بیمار که برای انجام مراحل شیمی درمانی به مراكز درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه کرده بودند، انجام شد حاکی از آن بود که بهره گیری از موسیقی به عنوان درمانی غیر دارویی پس از شیمی درمانی در کودکان مبتلا به بدخیمی میتواند تاثیر بسزایی در رفع حالت تهوع پس از مراحل شیمی درمانی تا 24 ساعت داشته باشد( حسینی، 1388، ص 11 )
برخی پژوهشهای جدید نشان دادهاند که موسیقیدرمانی میتواند اضطراب مادر را کاهش دهد و به او کمک کند که خود را با شرایط بستریبودن نوزاد در بخش مراقبتهای ویژه (NICU) تطبیق دهد. همچنین بر رفتار نوزاد نارس تأثیر بگذارد؛ بهطوریکه دورههای خواب آرام او طولانیتر شود، کمتر گریه کند و بهتر وزن بگیرد. به همین منظور و برای این پژوهش مادرانی که نوزادانی نارس داشته و در بخش مراقبتهای ویژه بستری بودند انتخاب شدند، در این انتخابها سن، وضعیت تأهل، اشتغال، سطح تحصیلات، مذهب، تعداد فرزندان خانواده، بارداری برنامهریزیشده (ناخواستهنبودن بارداری)، مراقبتهای دوران بارداری و درآمد خانواده نیز مد نظر گرفته شد. در خصوص مادرانِ مطالعهشده، موسیقیدرمانیِ برنامهریزیشدهای، سهبار در هفته هر بار بهمدت یک ساعت انجام شد که هر یک از این جلسات شامل سه مرحله بود؛ درمرحلهی نخست مادران با صحبتکردن دربارهی خود و دلیل بستریبودن فرزندشان، زمینه را برای ایجاد یک فضای درمانی بهمنظور کاهش اضطراب و نگرانی فراهم کردند. در مرحلهی دوم درمانگر با نواختن موسیقی دلخواه مادران با آنها تعامل برقرار میکرد و در سومین مرحله، مادر لالاییهایی را که با فرهنگش مطابقت داشتند، میخواند. نتیجهی این پژوهش افزایش میزان شیردهی و تداوم آن توسط مادران نوزادان نارس بود. این اثر در نخستین ویزیت پس از ترخیص از بیمارستان محسوس بوده و تداوم تأثیر آن حداقل تا ۶۰ روز پس از ترخیص دیده شد. (طالبزاده، 1394، ص 14)
با توجه بهتوان هوشی و بهرهی ذهنی کودکان در آموزش موسیقی به آنها و همچنین درنظرگرفتن محدودیتهای حسی و حرکتی کودک، میتوان روشهای مختلفی را برای آموزش به این کودکان انتخاب کرد. ازجملهی این روشها میتوان به روش سادهی «زلتان کُدای»6 اشاره کرد که با وجود آنکه ویژهی کودکان کمتوان ذهنی طراحی نشده است، ولی روش سادهي این موسیقیدان مجاری میتواند برای آموزش موسیقی به کودکان کمشنوا و ناشنوا بسیار مؤثر باشد. در این روش کودک میتواند با استفاده از انجام حرکاتی ساده و ادای حروف و کلماتی تکسیلابی، کشش نتها و ریتمهای گوناگونی را بیاموزد. در روش کُدای بهرهگیری از «علائم حرکتی دست» تأثیر شایستهای در آموزش موسیقی به کودک دارد.
آموزش موسیقی به کودکانی که دچار اختلالات جسمی هستند، نیازمند سازهای متفاوتی است و نمیتوان از هر سازی برای آموزش آنان استفاده کرد. بااینحال سازهای بسیاری برای این مهم میتوانند استفاده شوند؛ سازهایی چون زيلوفون، طبل، مثلث، خاشخاشک، دقک، بلز و بسیاری دیگر. تمامی روشهای ابداعی برای آموزش موسیقی به کودکان استثنایی میتواند تأثیر چشمگیر و شایانی در افزایش فعالیت اجتماعی این عزیزان و کاهش میزان معلولیتهایشان داشته باشد. برخی سازها نیز همچون پیانو برای بعضی معلولیتها میتوانند مفید فایده واقع شوند.
روشهای علمی و جدید آموزش موسیقی کودکان برای سنین مختلف طبقهبندی شده و سالهاست که در کشورهای مختلف بهکار گرفته میشود تا کودک را با اصول علمی و عملی موسیقی آشنا کند؛ ازجمله میتوان به روشهایی چون ارف، مارتنو، داکرز، سوزوکی و کُدای اشاره کرد که هر یک از آنها میتواند با توجه به میزان یادگیری هنرجو استفاده شود. ناگفته نماند برخی روشهای یادشده نیز دارای نواقصی هستند که سبب شده تا معلمان و استادان موسیقی، به استفاده از روشهای دیگر روی آورند. بهعنوان نمونه بسیاری معتقدند که روش کُدای نمیتواند روش اصولی و صحیحی برای آموزش کودکان تلقی شود؛ چرا که در این روش زلتان کُدای استفاده از فواصل پنجتایی را برای کودکان مناسبتر میداند و معتقد است فواصل نیمپردهای برای کودکان نامناسب است. منتقدان این سیستم معتقدند کودکی که راه آموزش موسیقی را بهتازگی آغاز کرده است هنوز نمیتواند فرق میان فواصل ربعپرده، نیمپرده یا پردهی کامل را تشخیص دهد. ایراد دیگر روش کُدای آن است که ابتدا باید کودکان بتوانند خوب بخوانند و سپس شروع به ساززدن کنند؛ ولی در روشهایی همانند اُرف از عناصری چون ریتم و اعضای بدن استفاده میشود.
آموزش درست موسیقی به کودکان یکی از مهمترین و حساسترین بخشهای آموزشی در حوزهی موسیقی است؛ زیرا سروکار مربی موسیقی با یک کودک است و مربی موسیقیِ کودک جدای از تبحر و تخصصی که در آموزش موسیقی به کودک دارد، باید با زبان کودک آشنا باشد و از روشهایی استفاده کند که کودک را به موسیقی علاقهمند کند و درعینحالی که باید یک روانشناس خوب باشد، بایستی با آموزش صحیح و اصولی موسیقی و نیز شناختی که از تکتک کودکان پیدا کرده است، همچنین با توجه به علاقهی هنرجوی خردسال به صدادهی سازها و تعامل با خانوادهی کودک، ساز تخصصی هر کودک را برای ادامهي فعالیت حرفهای هنرجو تعیین کند. همچنین بهدلیل غربیبودن متدهای آموزشی به کودک معلم موسیقی بایستی اشراف کاملی به موسیقی غربی و ایرانی داشته باشد و بتواند بهمدد سبک آموزش غربی، کودک را با موسیقی ایرانی آشنا کند.
اما نبود مربیان تخصصی موسیقی کودک، درحالحاضر میتواند یکی از نواقص سیستم آموزشی موسیقی کودک قلمداد شود،. بیشتر مربیان کنونی بدون آنکه کمتر شناختی از روانشناسی کودک و شیوهی بیان جملات موسیقایی به کودکان داشته باشند، بهصِرف آنکه نوازندگان نسبتاً زبردستی هستند، اقدام به برگزاری کلاسهای آموزش موسیقی به کودکان میکنند. مربیان بهواسطهی شیوههای نادرست آموزش موسیقی به کودکان بهخصوص در مهدهای کودک و آموزش دروس سنگین موسیقی به آنها موجب میشوند تا کودک از یادگیری رشتهی موسیقی دلزده شوند و تمایلی برای یادگیری این رشتهی هنری نداشته باشد. نادیدهگرفتهشدن رشتهی آموزش موسیقی، بهخصوص آموزش به کودک سبب شده تا روش و اسلوب درخور اتکایی در امر آموزش موسیقی ایرانی به کودکان نداشته باشیم و از اینرو مربیان برای تعلیم این رشته، به روشهای آموزش موسیقی غربی متوسل میشوند.
سودابه سالم در زمینهی ضعف سیستم آموزش موسیقی به کودکان معتقد است: «آموزش موسیقی به کودکان تبدیل به دکانی شده است برای پولدرآوردن و شناخت کودک و ویژگیهای جسمی و ذهنی او اصلاً بهحساب نمیآید. آیا چند مربی موسیقی میتوانند تشخیص دهند که کودک در پنجسالگی چطور باید آموزش ببیند و بداند چه نیازهایی دارد. من نمیبینم که به این نکات توجه شود!» (زریننقش، 1386، ص 40)
پس از ورود روش «کارل اُرف»7 توسط دکتر «سعید خدیری» در سال 1347 به ایران، وی به آموزش این سیستم و تربیت مدرسان موسیقی در دانشکدهي هنرهای زیبا اقدام کرد و چند سال بعد «شیدا قرهچهداغی» که از آکادمی موسیقی وین فارغالتحصیل شده بود، کلاسهای آموزش موسیقی به کودکان را در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار کرد. او که بیشک یکی از بانوان تأثیرگذار در موسیقی ایران است و برخلاف آثار و فعالیتهای شناختهشدهاش در موسیقی ایرانی در میان جامعهی هنری چهرهای کمتر شناخته شده است، دربارهی شکلگیری واحد موسیقی کانون پرورش فکری و تربیت مربی میگوید: «من قسمت آموزش موسیقی را در کانون شروع کردم و بهوجود آوردم، وقتی هم که از کانون رفتم، 52 کتابخانه برای کلاسهای موسیقی تنظیم کرده بودم، معلم برایشان آماده کرده بودم و وسایل تدریس همهچیز آماده بود. بهعلاوهي وسایل تدریس، معلمها را هم خودم بهاصطلاح روش اُرف تعلیم میدادم و اینها میرفتند و در این مراکز تدریس میکردند. من یکی از کسانی بودم که ارف را آنوقت در ایران آموزش دادیم. وقتی من در قسمت موسیقی وارد کانون شدم، هیچچیز قابل توجهی در این رابطه وجود نداشت» (شمیرانی، 1391، ص 27)
خروجی آن دوران هنرمندانی چون «حسین علیزاده»، «مهدی آذرسینا»، «فرخ مظهری»، «محمود فرهمند»، سودابه سالم و بسیاری دیگر از بزرگان موسیقی ایران بودند که عدهای از آنها همچون مهدی آذرسینا و سودابه سالم همچنان مشغول فعالیت در عرصهی موسیقی برای کودکان هستند. روند آموزش موسیقی به کودکان که «آمیخته با موسیقی ایرانی و تکنیک کارل ارف» بود، بهکمک استادان بزرگی همچون «بیگجهخانی»، «اَحد بهجت» و «محمد اخوان» روند صعودی و امیدوارکنندهای را در پیش میگرفت؛ اما مدتی پس از پیروزی انقلاب، آموزش موسیقی نیز همچون دیگر فعالیتهای فرهنگی تعطیل شد. این تعطیلیِ طولانیمدتِ آموزش موسیقی کودک موجب شد تا نگاه جدّی به این مقوله مغفول مانده و عرصه برای ادامهی روند رو به رشد موسیقی خالی ماند. (اداک، 1392، ص9)
در این میان نبود حمایت مالی و معنوی ارگانهای دولتی همچون وزارت آموزشوپرورش، فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صدا و سیما سبب شده است تا موسیقی کودک از وجود مربیان کاربلد و متخصص محروم ماند و زمینهساز ظهور و حضور مربیانی شود که تخصص و تجربهی لازم برای آموزش این مهم را به کودکان ندارند.
مهدی آذرسینا از استادان موسیقی ایرانی و یکی از فعالان عرصهی موسیقی کودک که کتاب از متد ارف تا چهارگاهِ وی بهعنوان منبعی برای آموزش موسیقی ایرانی به کودکان معرفی میشود، میگوید: «برای آموزش صحیح موسیقی به کودکان با مرکز پژوهش وزارت آموزشوپرورش ارتباط گرفتم و با مدیر این مرکز رایزنیهایی انجام دادم. از طرح من بسیار استقبال شد و با مسئولان تمامی دورههای آموزشی، هنری، تحصیلی جلساتی داشتیم. بعد از حدود سه ساعت صحبت نتایج و تصمیماتی در این زمینه گرفته شد. نمونهای ضربالاجلی از من خواستند که به آنها ارائه کردم. همچنین قرار شد فیلمهای آموزشی نیز ساخته شود و معلمانی که خودِ من مسئول آموزش آنها خواهم بود با استفاده از این فیلمها، آموزش صحیح موسیقی را در مدارس برعهده بگیرند؛ اما نمیدانم به چه دلیلی این پروژه متوقف شد. بعدها پیگیریهای من نیز به پاسخی از سوی دوستان در آموزشوپرورش منتهی نشد.» (همان)
شاید بتوان والدین را نیز در سادهانگاری مقولهی آموزش موسیقی به کودکان بیتقصیر ندانست. بسیاری از کودکانی که در کلاسهای یادگیری موسیقی شرکت میکنند پس از مدتی این هنر را رها میکنند و بهطور جدی پیگیر آموزش موسیقی به فرزندان خود نمیشوند. آنها به موسیقی با نگاهی تفنّنی مینگرند و جدیّت کمتری برای یادگیری این هنر برای فرزندانشان بهخرج میدهند. همین مسئله نیز سبب میشود تا آموزشگاههای موسیقی برای کسب سود مالی فزونتر به استفاده از مربیان نهچندان متخصص و کاربلد و بدون بهرهگیری از کمتر دانشی در این عرصه، با نگاهی مادی به موضوع راهی ناهموار را برای طی مسیر هنری کودکان رو آورند. ازآنجاییکه کمتر نظارتی بر نحوهی عملکرد و آموزش هنرآموزان در آموزشگاههای موسیقی وجود دارد، گاهی نیز مشاهده میشود که آموزشگاههای موسیقی از هنرجویان جوانِ خود در دیگر رشتههای موسیقی و افرادی که تجربهی اندکی در زمینهی موسیقی کودک دارند، سابقهی کاری یا مدرک علمی آموزشی مرتبط ندارند و از مبانی روانشناسی کودک بیاطلاعاند، برای آموزش به کودکان استفاده میکنند و والدین نیز بدون اطلاع و با اعتماد به این مراکز هزینههای گزافی بابت یادگیری کودکانشان متحمل میشوند. درصورتیکه باید توجه داشت آشنایی با مبانی روانشناسی کودک و نوجوان، نوع کلام و نحوهی برخورد با کودکان، از مواردی است که علاوه بر داشتن مدارک و سوابق علمی و تجربی مربیان موسیقی کودک، باید در گزینش یک مربی موسیقی کودک در نظر گرفته شود. «فرهاد هراتی» موسیقیدان و مدرس موسیقی کودک میگوید: «جایگاه موسیقی کودک در کشور شناختهشده نیست و بیشتر افرادی که در این عرصه فعالیت میکنند علمی در این زمینه ندارند.» (ایرنا، بهمن 1393)
مهدی آذرسینا نیز معتقد است: «در دهههای اخیر بهسبب افزایش کودکستانها، مهدکودکها، آموزشگاههای خصوصی و هنرستانهای دولتی، حجم تولیدات موسیقی کودک افزایش یافته است؛ ولی متأسفانه کیفیت این آثار تولیدی بهسبب نظارت نداشتن اهل فن، کمبود مربیان متخصص و نگرش سرگرمیگونه و بازیوار به موسیقی کودک در حد مطلوبی نیست.» (همان)
همانگونه که اشاره شد، خانواده از ابتدا نقش بسیار مهمی در سوقدادن کودک به مسیر هنری بر عهده دارد، توجه به نیازهای کودکان و دقت در نوع علاقهمندی وی میتواند آموزش موسیقی به کودک را در مسیر درستی هدایت کند. بیتوجهی به موارد گفتهشده باعث ازبینبردن روحیهی هنری کودک میشود و بهصورت ناخودآگاه تمایل کودک را بهسمت موسیقیهای بیمحتوا و پوچی که نمونههای آن را میتوان در جامعه بهوفور یافت، سوق میدهد که این خود خطری است جدّی برای آیندهی این کودکان. توجه مجدانه به نیازهای کودک و سعی در شکوفاکردن استعدادهای هنری او، جدای از آنکه میتواند تأثیر شگرفی در بهوجودآمدن جامعهای شاداب، سالم و آگاه داشته باشد، اثرات مثبتی در خلاقیت و ذهن کودک ایجاد میکند. سودابه سالم میگوید: «کودک را جدی نمیگیرند تا چه رسد به موسیقی کودک! او را یک مینیاتور بزرگ میدانند که باید هرچه زودتر رشد کند و عاقل شود. دوران کودکی یعنی دوران تجربهی کنجکاوی و کشف و پرسش درباره جهان پیرامون او. یعنی هر جا که کودکان باشند موسیقی، شعر، حرکت، نقاشی، قصه و... جریان دارد. کودکی یعنی تجربهکردن، یعنی فعالبودن، نه اینکه نشستن و نشستن بر روی صندلیهای کلاسهای 20نفرهی مهدکودکها یا ساعتهای زیادی نشستن پای برنامههای تلویزیونی یا بازیهای کامپیوتری.» (ظهوری، 1386)
البته در این میان نباید از رسانهی ملّی و تأثیرات آن در تولیدات برنامههایی با محوریت کودک غافل شد. تولید و بهرهبردن از موسیقیهای ارزشمند در مجموعههای مرتبط با کودکان نقش بسزایی در افزایش میزان علاقهمندی آنها به موسیقی دارد؛ ولی متأسفانه بیاهمیتدانستن موسیقی در رسانهها نهتنها شامل حوزهی کودکان که در تمام سبکها قابل درک است. بااینحال این رسانهی بزرگ و قدرتمند سالهاست برای شناسایی و فرهنگسازی موسیقی خوب و ارزشمند هیچ تلاشی نکرده و با تولید مجموعههای صوتی و تصویری ناسازگار با فرهنگ ایرانی بهجای ترغیب کودکان و نوجوانان به الفت و نزدیکی با فرهنگ ایرانی آنان را دورتر کرده است. تهیهکنندگان برنامههای تلویزیونی و سینمایی کودکان نیز بدون توجه کارشناسانه به این مقولهی بسیار مهم نهتنها نتوانستهاند در طی سالها، محتوای موسیقیهای خود را ارتقا دهند، بلکه روزبهروز نیز از کیفیت تولیدات آنها کاسته میشود. انتظار میرود متولیان و دستاندرکاران امر با افزایش میزان دانش موسیقایی خود و تمرکز و توجه بیشتر بر مقولهی موسیقی کودک، در کنار آنکه کیفیت کار خود را بهبود میبخشند، رسانه را نیز به محلی برای افزایش فرهنگ موسیقایی مردم تبدیل کنند.
بهاعتقاد آذرسینا صدا و سیما با تولیدات بیکیفیت، آسیبی جدی به این مقوله زده است: «بر اساس آنچه نمایند که نمایند این سالها بهطور جستهوگریخته از این رسانه دیدهام، میتوانم بگویم یکی از مواردی که بهطور جدی به شنیدار جامعه، بهخصوص در حوزهی کودک آسیب زده، همین آثار سطحی و خام تولیدشده در صدا و سیماست. بهعنوان یک صاحبنظر در این عرصه هرگز نمونهی مطلوبی از موسیقی کودک در صدا و سیما ندیدهام. حتی بهلحاظ استفادهی هدفمند از سازها در این برنامهها نیز هیچ معیاری مشاهده نمیشود و معمولاً با یک ساز "سینتی سایزر" سروته اینگونه آثار را هم آوردهاند. صدای خوانندههای این آثار نیز از نظر فنی ایرادهای اساسی دارد. صداهای خوانندههای این برنامهها نیز جزو صداهای مطلوب خوانندگی نیست و روالی جاافتاده که آدم بزرگها سعی میکنند صدای بچه را تقلید کنند. از اینرو گمان نمیکنم پیامهای تربیتی که در قالب این برنامهها به کودکان داده شده، مؤثر و مفید بوده باشد.» (اداک، 1392 ص 9)
ناصر نظر معتقد است یکی از دلایل ساختهنشدن قطعات ارزشمند موسیقی متناسب با سنّ کودکان آن است که برای ساخت موسیقی کودکان دستمزد بسیار کمی میپردازند و به همین دلیل افراد کمتجربه با هزینهی کمتر انتخاب میشوند. او نیز همانند بسیاری از فعالان این عرصه بر این نکته تأکید میکند که موسیقیِ بچهها را ساده میپندارند. حتی دربارهي انتخاب معلم هم میگویند چون بچه است لازم نیست معلم چیز زیادی بلد باشد؛ درصورتیکه آهنگساز، نوازنده، مربی و همهي چیزهایی که مربوط به بچهها هستند باید در حد بهترین باشد. صِرف اینکه موسیقی ضربی و رِنگی و شاد باشد، کافی نیست. (دادخواه، 1385، ص 15)
کمبود هنرمندان مستقل برای تولید آثار کودکانه را میتوان از دیگر مشکلات عمدهی رشدنیافتگی این نوع موسیقی در سالهای اخیر دانست. از سالهای گذشته تاکنون برخی آثار موسیقی در این سبک تولید و عرضه شده است، اما تعداد آنها به انگشتان دو دست نیز نمیرسد. برخی از سازمانها و مؤسسات همچون کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با همکاری اساتید و هنرمندانی همچون «کامبیز روشنروان» و «حسین پیرنیا» آثاری برای کودکان این سرزمین تهیه کردهاند؛ ولی تعداد آثار تولیدشده در زمینهی موسیقی کودک بسیار محدود بوده و شاید مجموعهی ارزشمند آنها پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تعداد انگشتان دست نیز نرسد. باوجودیکه آموزش موسیقی کودک از قبل از انقلاب در جامعه مرسوم بوده است، اما هنرمندان و فعالان این عرصه نتوانستهاند برای مدرسان این عرصه از روشهای آموزشی غربی همانند سوزوکی، ارف و همانند آنها نمونهی مدونی در موسیقی ایرانی ارائه دهند. ناصر نظر که توانسته است برای سازهای استفادهشده در سیستم کارل ارف (همانند بلز) تیغههایی طراحی کند که امکان نواختن ربعپرده و به تبع آن اجرای موسیقی در دستگاههای ایرانی در آنها وجود داشته باشد، معتقد است آن دسته کسانی که مخالف آموزش سازهای متد ارف هستند، خودشان در نوشتن متد برای بچهها در موسیقی ایرانی کاری انجام ندادهاند و این در حالی است که برای پیانو و سازهای غربی مرتب کتابها و روشهای جدید منتشر میشود؛ ولی در ایران برای سازهای ایرانی متدهای انگشتشماری موجود است. از مجموع شیوههای آموزشی کودکان، کتاب دستور سنتور و تار و تنبک فقط یکی موجود است و اساساً در کشور ما برای کودکان کمتر از ١٥ سال در زمینهی موسیقی فکری نشده است! (صائبی، 1392، ص 8)
انتشار آثار و ترانههایی با رنگوبوی موسیقی بزرگسالان تنها با این تفاوت که اشعار استفادهشده در آن کودکانه است موجب دلزدگی کودکان از موسیقی ایرانی میشود. شاید بتوان گفت تکنیکهایی که بتواند روح کودکانه را به زبان موسیقی بیان کند در این امر لازم و ضروری است. ناصر نظر معتقد است که دو نوع نگاه برای موسیقی کودک وجود دارد، نخست نگاه شادیآفرین و تفنّنی که آثار ساختهشده در آن بایستی شاد و آهنگین باشد و بچهها را به حرکت وادارد تا با آن دست بزنند؛ اما درصورتیکه بخش تعلیم و تربیتی مد نظر قرار گیرد، موسیقی کودکان باید بهگونهای ساخته شود که هم در بخش اجرایی و هم در بخشهای آموزشی برای کودک «قابل فهم» باشد. آهنگساز و مربی موسیقی باید در ساخت و آموزش موسیقی به کودکان، به گروه سنی، توانایی جسمی، خاستگاههایشان و مسائل مورد نیاز آنها در این زمینه توجه کند. او نمیتواند همان موسیقی حرفهای را که برای بزرگسالان مینویسد برای کودکان بسازد. موسیقیای که در حد وسعت حنجرهی بچهها نیست به دردِ کار کودکان نمیخورد. در اینباره باید واقعاً توجه کرد که موسیقی بچهها باید در ابعادی باشد که بچهها آموزش میبینند. اگر شعر است باید ابتدا ببینیم که آیا بچهها مفهوم شعر را میفهمند یا نه. اگر ملودی است، باید ملودی در حد و ابعاد حنجره بچهها باشد که بتوانند آن را بخوانند. از نظر ریتم باید ریتمی که برای موسیقی کودکان اختیار میشود هم با آن فواصل، مناسبت داشته باشد و در آخر کسی که موسیقی کودک را میسازد باید واقعاً در این زمینه تخصص لازم را داشته باشد؛ چون بخش روانشناسی کار هم خیلی مهم است. (پورخصالیان، 1392، ص 69)
در میان آثار تولیدشده موسیقی برای کودکان، برخی آثار وجود دارند که با وجود گذشت سالها از تولید آنها هنوز هم جزو بهترینهای این عرصه محسوب میشوند. آلبوم «رنگینکمون» از ساختههای «ثمین باغچهبان» (از بزرگان موسیقی کودک) که در فروردین سال 1357 بهرهبری «توماس کریستین داوید» با ارکستر سمفونیک رادیو وین بهاجرا درآمد، پس از انقلاب ابتدا بهصورت نوار و بههمراه یک کتاب منتشر شد. این کتاب شامل نقاشیهای زیبا و کودکانهای از «پرویز کلانتری» و نت ترانههای موجود در آلبوم برای تکخوانی کودکان است. در این آلبوم که برای ارکستر سمفونیک، کُر و دو خوانندهي سوپرانو و متسوسوپرانو نوشته شده است بهترتیب «بهجت قصری» و «اِئولین باغچهبان» تکخوانان این اثر هستند.
گاهی هم آثار شنیداری دیگری نیز در عرصهی موسیقی کودک توسط برخی هنرمندان فرهنگی تولید و روانه بازار موسیقی شدهاند که در برخی از این آثار هنرمندان بزرگی نیز نقش داشته و آثار ماندگاری را در این زمینه خلق کردهاند. حسین علیزاده نیز یکی از دیگر آهنگسازان موسیقی ایرانی است که پس از انقلاب اسلامی ایران فعالیتهایی را در زمینهی موسیقی کودکان انجام داده است. ازجمله فعالیتهای او همکاری با «مجید درخشانی» در انتشار آلبومی با نام «بچهها بَهار» است؛ اثری که برخلاف تولیدات این روزهای موسیقی کودک که عمدتاً توسط صدا و سیما انجام میگیرد، نه فاصلهی بسیاری با فرهنگ ایرانی دارد و نه در آن از اشعار سطحی استفاده شده است. این آلبوم در دههی 60 از مجموعهکاستهای «قاصدک» توسط نشر ابتکار منتشر شد که شاعران آن «نیما یوشیج» و «محمود مشرف آزاد تهرانی (الف. آزاد)» بودند.
بررسی و واکاوی آثار تولیدشده در سالهای گذشته با مجموعهای که در سالهای اخیر با عنوان موسیقی کودک شنیده میشود نشاندهندهی افت و پسرفتِ شدیدی است که در این سبک پدیدار شده است. مشاهدهی تولیدات موسیقی کودک در سالهای اخیر سخن را محرز میکند. همچنین ازآنجاکه عموماً تولید موسیقی برای کودکان در سالهای اخیر بهدلیل کمکاری هنرمندان بزرگ و صاحبنام ما بهدستِ رسانهی ملّی افتاده و این رسانه نیز تنها برای پرکردن زمان برنامههای خود به تولید موسیقیهای سطحی و نازل روی آورده است، نمیتوان برای تولید آثاری ارزشمند و متناسب با فرهنگ ایرانی همچون سالیان گذشته انتظاری داشت.
ناصر نظر معتقد است روحیات استادانی که سنّی از آنها گذشته است و با موسیقی دیگری بزرگ شدهاند با کودکان قرن 21 تفاوتهای بسیاری دارد. بهاعتقاد وی باید خاستگاه کودکان را یافت و به آنها توجه کرد. وی با انتقاد از روند تولید آثار موسیقی کودکان میگوید: «اگر به آمار تولیدات موسیقی کودک در عرض یکسال رجوع و تعداد آلبومها را اندازهگیری کنید، این رقم صفر است. عدد صفر را بهکار میبرم که نگویید دوتا، هیچ!» (دادخواه، 1385، ص 15)
حال در این میان خانوادهها بایستی با توجه بیشتر خود به کودک و سنجش میزان علاقهمندی آنان به موسیقی و نیز تهیهي آثار فاخر تولیدشده در موسیقی کودک، بتوانند با آموزش درست موسیقی به آنها، آیندهی هنری و اجتماعی جامعه را پیریزی کنند. سخن را با مطلبی از دکتر «شین ایچی سوزوکی»8 بهپایان میبرم که میگوید: «بهخاطر کودکان به ما اجازه دهید از زمانی که در گهواره هستند به آنها موسیقی را آموزش دهیم تا در آینده، ذهنی اصیل، احساسی و سرشار از ارزشهای انسانی و تواناییهای درخشان داشته باشند.»
پینوشتها:
- Claudio Montessori.
- Alexander Lamont.
- Kathryn Singleton.
- Eric Jensen.
- Laurel Trainor.
- Zoltán Kodály.
- Carl Orff.
- Shinichi Suzuki.
منابع:
- 1387. آموزش موسیقی به کودکان استثنایی. مجلهی آموزشی و روانشناسی کودکان استثنایی.
- 1393. موسیقی کودک؛ هنری که به بلوغ نرسیده است. ایرنا، کد خبر: 81509848.
- 1384. موسيقى كلاسيك و تأثير آن بر كودكان. ایسنا، کد خبر: 05601-8401.
- 1388. آموزش موسیقی حافظه را تقویت میکند. گفتوگوی هارمونیک، نشانی دسترسی: http://www.harmonytalk.com/id/2231
- 1385. موسیقی کلاسیک و تأثیر آن بر کودک. ماهنامهی موسیقی مقام
- 1392. تأثیر موسیقی بر جنین. وبسایت مرکز موسیقی و سرود صدا و سیما، آدرس دسترسی: http://music.irib.ir/ArticleRecent/56
- اداک، سعید. 1392. صدا و سیما به موسیقی کودک آسیب زده است؛ گفتوگو با مهدی آذرسینا. روزنامهی شرق، شمارهی 1980.
- باباشاهی، نبیّه. 1387. موسیقی کودک جزئی از فرهنگ موسیقایی سرزمین ماست، مصاحبه با سودابه سالم. ماهنامهی شهرزاد
- پورخصالیان، محمدعلی. 1392. دغدغههای موسیقی کودکان در گفتوگو با ناصر نظر. ماهنامهي گزارش، شمارهي 245.
- دادخواه، پروانه. عدم توجه کافی به موسیقی کودکان در ایران؛ گفتوگو با ناصر نظر. مجلهی هنر موسیقی، فروردین و اردیبهشت 1385، شمارهی 70.
- زریننقش، مژگان. 1386. موسیقی کودک آموزشی خاص برای دورانی خاص؛ گفتوگو با سودابه سالم.، مجلهی هنر موسیقی، شمارهی 85.
- شمیرانی، خسرو. 1391. برای اینکه پرچم موسیقی ایران همچنان بر افراشته است خوشحالم؛ گفتوگو با شیدا قرهچهداغی. نشریهی هفته (کانادا)، شمارهی 237.
- صائبی، مرجان. 1392. فکری برای موسیقی کودکان زیر 15 سال نشده است؛ گفتوگو با ناصر نظر. روزنامهی شرق، شمارهي 1875.
- طالبزاده، مینو. 1394. موسیقیدرمانی میتواند میزان شیردهی را در مادران نوزادان نارس افزایش دهد.، فصلنامهي شیر مادر، شمارهی 61 و 62.
- ظهوری، محسن. 1386. کودک جدی گرفته نمیشود تا چه رسد به موسیقی او؛ مصاحبه با سودابه سالم. روزنامهي حیات نو،
- علیزاده اصل، مهدی. 1394. تأثیر موسیقی در خلاقیت کودکان. گفتوگوی هارمونیک، نشانی دسترسی:
http://www.harmonytalk.com/id/16029
- کریمی لیلا السادات، زارع حسین، هادیان فر حبیب، 1390، تأثيرموسيقي درماني برتوجه انتخابي كودكان داراي اختلال نارسايي توجه-بيش فعالي، فصلنامه ایرانی کودکان استثنایی، سال یازدهم، شماره 1
- سادات حسینی، اکرم السادات. 1388، تأثيرموسيقي بركاهش تهوع واستفراغ ناشي ازشيمي درماني دركودكان مبتلا به بدخيمي، مجله دانشكده پرستاري و مامايي دانشگاه علوم پزشكي تهران(حیات)، سال پانزدهم، شماره 2
- مفاخری، حامد. 1384. تاریخچهي آموزش موسیقی به کودکان (4-1). گفتوگوی هارمونیک، نشانی های دسترسی:
www.harmonytalk.com/id/252
www.harmonytalk.com/id/202
www.harmonytalk.com/id/226
www.harmonytalk.com/id/162
--------------------------------------------
منبع : ماهنامه هنرموسیقی، شماره 161، آبان 1395