دوش دور از رویت ای جان ، جانم از غم تاب داشت
یادداشتی به مناسبت سالروز میلاد مرحوم استاد پرویز مشکاتیان
دوش دور از رویت ای جان ، جانم از غم تاب داشت
امروز میخواهم برای کسی بنویسم که هنوز وجودش را در کنارمان احساس میکنیم ، برای کسی مینویسم که با اینکه بیش از یک سال است از میان مان رفته ، اما نمیخواهیم رفتن اش را قبول کنیم ، نخواستن نیست ... نتوانستن است
چه کنیم ... سخت است رفتن عزیزی از میان مان که سالهای سال گوشمان با شنیدن صدای سازش انس گرفته بود .
دوست ندارم بیش از این برای نام اش مقدمه چینی نمایم که مطمئنم نیک میدانید آن عزیز از دست رفته مان کیست ، درست است قدر بزرگی چون پرویز مشکاتیان را ندانستیم ، درست است سبب گوشه گیری اش گشتیم ، اما آن همه هم ، قدر ناشناس نیستیم که از یادمان ببریمش ،
مشکاتیان ما ، امروز پنجاه و شش ساله شده است ، امروز سالروز میلاد این بزرگمرد موسیقی ایران زمین است . بزرگی که بر آستان جانان سر نهاد و عاشقانه جان عشاق را نواخت :
جان عشاق سپند رخ خود میدانست .... و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
امروز روز مبارکیست برای موسیقی مان ، چرا که در هنر ایران زمین بزرگی ظهور کرد که پدر پیر فلک صبر بسیار نمود که مادرگیتی چنین فرزندی بزاید ... اما افسوس که این دیر به دست آمده بس زود برفت ، آتشی بر جان زد و چون دود برفت.
پرویز در 24 اردیبهشت ماه 1334 در نیشابور چشم به جهان گشود ، از شش سالگی نزد پدر بزرگوارش حسن مشکاتیان مقدمات موسیقی را تعلیم دید . از آن زمان تا سال 1353 که دوره ورودش به دانشکده هنرهای زیبا بود برنامه های متعددی را اجرا و مقام های بسیاری را کسب نمود . میتوان دوره ورود این بزرگ به دانشکده هنرهای زیبا را دوران اوج شکوفایی خلاقیتهای ایشان بر شمرد دورانی که پس از آن از محضر اساتیدی چون نور علی خان برومند ، دکتر صفوت ، استاد دوامی ، استاد هرمزی و بزرگانی چند از این دست بهره برد .
اما در نظر نگارنده آنچه که مشکاتیان را از سایر هنرمندان و آهنگسازان هم عصر خود و حتی پس از آن متمایز می نمود تعداد آثار منتشر نشده وی بود که بعضا در کنسرتها با همراهی هنرمندانی تنها یکبار اجرا گردید و بسیاری نیز حتی اجرا نگردیدند .
کنج عزلت و گوشه گیری و نامرادی های روزگار برای مشکاتیان مجالی نگذاشت تا این آثار را همانند بسیار آثار منتشر شده دیگرش ماندگار کند آثاری که هر کدام از آنها میتوانست کافی باشد تا نام هنرمندی رادر تاریخ موسیقی اصیل ایرانی ثبت نماید .
آثاری چون :
1. عقاب برای ارکستر سمفونیک همراه با سازهای ایرانی در سه کاراکتر عقاب، کلاغ و راوی بر روی شعر عقاب اثر ناتل خانلری
2. تصنیف پنهان چو دل
3. مجموعه کنسرت نوا همراه با محمدرضا شجریان
4. تصانیف خراسانی در ماهور در گوشه های عراق، نهیب، محیر همراه با محمدرضا شجریان
5. کنسرت دشتی همراه با محمدرضا شجریان
6. واژه آزادی همراه با شهرام ناظری
7. تصنیف میهن ( امشب همه غمهای عالم را خبر کن )
8. گون بر روی شعر شفیعی کدکنی
9. تکنوازیهای سه تار در ۱۱ کاست (1)
به نقل از آنها که به مشکاتیان نزدیک بودند ، این بزرگ آثاری نیز داشت که تاکنون با هیچ هنرمندی ضبط نکرده بود ، ایکاش در زمان زنده بودن اش شرایط آنطور مهیا میگشت تا که باب میل این بزرگ بود تا بتواند این آثار را ارئه دهد . او برای خودش ارزشی را قائل بود که کمتر هنرمندی خود را صاحب چنین ارزشی میداند ، بر این اعتقاد بود که آثار ارزشمند را باید هنرمندانی اجرا نمایند همانند آثار ، ارزشمند باشند ، اما متاسفانه هیچ هنرمندی سراغی از او و آهنگهایش نگرفت ، همکاری نکردن بزرگان موسیقی با مشکاتیان ( چون فرهاد فخرالدینی ) و یا قطع همکاری با وی ( همچون شجریان )باعث گردید تا موسیقی اصیل مان متحمل ضررهای جبران ناپذیری گردد ، عدم انتشار این آثار و ارائه آن به مخاطب ، خود ، ماحصل این غرور و عدم همکاری بود . ابوالحسن مختاباد اینگونه در مقاله اش بیان میکند :
" شخص نگارنده در همین زمینه با ایشان( حدود یک و نیم سال قبل ) صحبت کرد و ایشان تنها نکته ای که گفت این بود که : « اگر کار من شان و شخصیتی دارد و از نظر موسیقایی هم ارزنده است ، و مخاطب همدارد و به قول معروف هم عوام خوششان می آید و هم خواص می پسندند، پس باید به دنبال من بیایند و و از من تقاضا کنند قطعا من مخالفتی نخواهم کرد » ( نقل به مضمون )"
همین سخن مشکاتیان نشانگر ارزشی بود که او به کارهایش قائل بود و تمایل به اجرای آن آثار به نحو احسن داشت .
خبرگزاری مهر در بخشی از گزارش خود از برگزاری اکستر موسیقی ملی در آذر ماه ۱۳۸۴ با عنوان " بازهم دست ایرانی ها از ارکستر ملی کوتاه ماند " چنین بیان نمود : " .... این ارکستر شب گذشته در دو بخش، غیر از اجرای قسمت اول قطعه "کنسرتو تار" از ساختههای فرهاد فخرالدینی، به طور کامل به اجرای قطعاتی از دیار آذربایجان و مردم ترک زبان پرداخت. اجرای این قطعات از آهنگسازان دیگر ممالک در حالی است که هنوز آثار آهنگسازان بزرگ ما چون حسین علیزداه و پرویز مشکاتیان هنوز در قالب ارکستر ملی درنیامده است... " ( ارکستر ملی با تار قلیاف و صدای ایمانف در تالار وحدت ۲۳/۹/۸۴ )
پس از سالها انتظار اعلام گردید که شجریان و مشکاتیان دوباره در کنار هم خواهند نشست تا بیدادی دیگر خلق کنند اما چقدر دیر این تفاهم حاصل گردید ، آنقدر که دیگر مشکاتیانی نبود تا در کنار شجریان بنشید و درد عشق را بر زبان آرد :
بود درد مو و درمونم از دوست ... بود زخم مو و هجرونم از دوست
اگه قصابم از تن واکره پوست ...جدا هرگز نگرده جونم از دوست
اندیشه های مشکاتیان ، فراتر از زمان حالش بود . این امر یکی از نکات بارز شخصیتی مشکاتیان محسوب میگشت ، شخصیتی که در کمتر هنرمندی میتوان آن را یافت ، دید عمیق او به مسائل را میتوان از آهنگها و حتی سخنانش درک کرد .
مرحوم استاد ، حسابش را از دولت جدا کرده بود ، او نیک میدانست که دولت با موسیقی چندان رابطه خوشی ندارد ، طرف حساب او مردم بودند و علاقه مندانی که هنوز هم با شنیدن آستان جانانش می نخورده سر مست میگردند .
انتقادات گزنده او به شرایط حاکم بر وضعیت موسیقی و هنرمندان شهره و زبانزد اهالی هنر بود ، سخنانی بیان می نمود که هر کسی را جرات بیان آن ها نبود و شاید همین سخنان باعث گشت تا سالها گوشه نشینی را به اجبار ، اختیار نماید . نمونه ای از انتقادات وی در زمان درگذشت زندهياد بسطامي بود :« شرايط جاري و ساري موسيقي امروزه همه را بيانگيزه و خانه نشين كرده است . اين همه گيجي، و بلاتكليفي در حوزه موسيقي، همه بچهها را از مدار و قوام تاراند وهر كه به دنبال كاري رفت.سرنوشت بسطامي در انتظار همه ماست. هر هنرمندي كه مقداري تفكر و تعهد داشته باشد و به تعالي فرهنگ و موسيقي اين سرزمين بينديشد، چنين آيندهاي پيش رو دارد و اين روند روز به روز بدتر ميشود و اميد به بهبودي در آن نيست(مصاحبه با پرويز مشكاتيان سه روز بعد از زلزله بم و درگذشت ايرج بسطامي روزنامه ياس نو - 8 دي -1382) [ برنامه مشكاتيان در چهارمين سالمرگ بسطامي ]
" من گاهی احساس می کنم افرادی که به بازخوانی آثار می پردازند از بیکاری این کار را انجام می دهند . به نظر من اگر قرار است که اثری از گذشتگان بهتر اجرا نشود ،اصراربر بازخوانی آن " استخوان جویدن مرده " است." ( مصاحبه خبرگزاری مهر با پرویز مشکاتیان مرداد ۱۳۸۲ )
مشکاتیان بزرگ خود نیک میدانست که نام و یاد او و بزرگانی چون او هیچگاه از صفحه دل میردم پاک نخواهد شد :
" اگر مردم راه خیلی چیزها را در زندگی گم کرده اند به این دلیل است که هنر خوب به آنها عرضه نمی شود و این مسئله به صورت ناخودآگاه بر روح و روان تاثیر می گذارد. در حال حاضر تحقیقات ثابت کرده است که موسیقی که مادر باردار گوش می کند در مغز فرزندش تاثیر گذار است . آنوقت این موسیقی که از این قدرت خارق العاده برخوردار است ، نمی تواند بر مغز انسان های بالغ تاثیر داشته باشد؟ " (همان )
" .... این کم محلی ها به موسیقی به ضرر فرهنگ این مرز و بوم تمام می شود هرچند که نام و یاد بزرگان موسیقی از صفحه دل مردم به این راحتی پاک نخواهد شد. باید برای موسیقی این مرز و بوم جایگاهی را درنظر گرفت نه اینکه مانند چند سال گذشته برای بردن ساز به من جواز دادند. یعنی ساز را مانند اسلحه باید با جواز خاصی از اینجا به آنجا برد. متاسفانه موسیقی سال هاست که در ایران خط خورده است." ( همان )
" ...بار موسیقی کشور روی دوش جوانان است . جوانانی که موسیقی خوبی را ندیده و نشنیده اند. جوانانی که تصور درستی از ساز ندارند. وقتی که ارکستری را در تلویزیون می بینند و به جای ساز فواره نشان می دهند، چه توقعی از جوان مملکت می شود داشت که تفاوت بین آکاردئون و سه تار را بداند؟ در اروپا و آمریکا به جوان گفته می شود که دنیا از آن توست ، کره زمین مال توست و به همین دلیل جوانان از خلاقیت ها و استعدادهایشان به خوبی استفاده می کنند. اما متاسفانه در ایران جوانان ما کم جرات بار آمده اند . از این رو امکان باروری نیروهای جوان کم است و این فقط مخصوص موسیقی نیست بلکه در زمینه دیگر هنرها نیز این اتفاق افتاده است. " ( همان )
دغدغه او وطنش بود ، هیچگاه همانند سایر هنرمندان ترک وطن نگفت بارها برای ایران ، نواخت و از ایران گفت ، سرود رزم مشترکش با استاد شجریان که حدیث دیروز و امروز است و وطن اش با بسطامی مرحوم آشنای هر هنر دوستیست .
او در وطن خویش غریب بود و قاصدک را خواند ... باز هم از وطن گفت تا درد سالهای خود را به زبان خود بگوید تا شاید این صدا بر گوش آنانی رسد که نمیخواهند صدای این درد را بشنوند :
قاصدک
در دل من
همه کورند و کرند . . .
دست بر دار از اين در وطن خويش غريب
قاصد تجربه هاي همه تلخ
با دلم مي گويد
که دروغي تو، دروغ
که فريبي تو، فريب !
اگر تنها نگاهی کوتاه به آثار منتشر شده مشکاتیان بیافکنیم هیچگاه نمیتوان آثاری را یافت که از درجه اعتبار پائین تری نسبت به آثار تولید شده در دوران خود برخوردار بوده باشند و چه از بسیاری از آثار تولید شده در آن دوره نیز بالاتر و ارزشمند تر بودند ، چه در دوران همکاری با شجریان و اجرای آثاری چون بیداد ، بر آستان جانان ، سر عشق ( ماهور ) ، نوا مرکب خوانی ، دستان ، دود عود ، جان عشاق ، گنبد مینا و چه در دوران همکاری با ایرج بسطامی در تولید آثاری چون افشاری مرکب ، وطن من و یا مژده بهار و یادر دورانی که با علیرضا افتخاری در تولید اثری چون مقام صبر همکاری می نمود . آثار دیگر او چون چکادش نیز از این دایره خارج نبودند . دلیل آنها را نیز میتوان نبوغ ذاتی وی نشات گرفته از ذوق هنری اش نسبت داد که با انتخاب صحیح و بجای اشعار و آهنگسازی متناسب با آنها همراه گردیده اند و هیچ یک سفارشی و مناسبتی نبود ند ، موسیقی مشکاتیان فراتر از زمان بود و این راز ماندگاری آثار وی است . همین خصیصه وی از مشکاتیان یک موسیقیدان مولف ساخته بود ، فردی که آثارش زائده روح لطیف و دانش برتر موسیقایی وی بود .
یک و نیم سال از کوچ ناباورانه این بزرگ گذشته است ، هنوز نتوانسته ایم این فقدان سنگین را بر خود بقبولانیم و در این اندیشه خامیم که مشکاتیان هنوز زنده است اما تقدیر چیز دیگری را نوشته و آن پرواز پرویزست ، همانی که در زمان زنده بودنش نه میدانستیم که تاریخ میلادش را و نه حتی در پی خبری از او بودیم . منظورم همان مشکاتیانی ست که نه در سالروز میلادش برایش جشنی گرفتیم و نه مطلبی نگاشتیم ...
خواب بودیم ...
هنوز هم خوابیم ...
بیدار نشده ایم و نخواهیم شد ،
مشکاتیان عزیز در سینه ما خانه کرده ای
سالروز میلادت مبارک
1- آثار منتشر نشده مرحوم مشکاتیان ، برگرفته از مقاله «پرویز مشکاتیان فصلی نا تمام در موسیقی ایران » نوشته هوشنگ فراهانی
محمد جواد صحافی
۲۴اردیبهشت ۱۳۹۰
قدر زنده گانمان را بیشتر بدانیم ، همه با هم مهربان باشیم
مطالب مرتبط :
حکایت آن پابرهنه گان معزا - نوشتاری از محمد جواد صحافی در سوگ مشکاتیان
مرگ مشکاتیان ، غصه تلخ تزلزل های ما . . . نوشتاری از حسین علیشاپور در سوگ مشکاتیان
تسليت سيد محمد خاتمی برای درگذشت استاد مشکاتيان
در وطن خویش غریب ، نوشتاری از سید ابوالحسن مختاباد در سوگ مشکاتیان
شاهنامه ی موسیقی ایران بی رستم شد یادداشتی از میدیا فرج نژاد