جبهه گیری هنرمندان بر علیه هم ، آفت جدید موسیقی ایرانی
از سالهای دور تا کنون بسیاری از هنرهای ناب و اصیل ایرانی دچار زوال و نابودی گشته و هم اکنون هیچ اثری از آنها را نمیتوان یافت اما با مطالعه سبقه موسیقی ایرانی در میابیم این هنر اصیل ایرانی سالهاست جاودان مانده و هیچگاه دچار زوال و نابودی نگشته است از زمان احیای این هنر خوش الحان توسط بزرگانی چون کلنل علینقی خان وزیری تا کنون هنرمندان بسیاری با ثبت نام خود در عرصه موسیقی اصیل ایرانی نه تنها نام خود را جاودان نمودند ؛ بل موسیقی اصیل ایرانی را سینه به سینه به نسل بعد از خود انتقال داده اند . همین امر باعث گردیده است تا دوره کنونی موسیقی اصیل همراه باشد با ظهور هنرمندانی بزرگ که با خلق آثاری جاودان نه تنها بر دوام و پایداری هنر موسیقی اصیل ایرانی همت ورزیده اند که نوآوری در موسیقی را معنا و مفهومی دگر بخشیده اند .
هنرمندان و اساتید بزرگی چون مرحوم پرویز مشکاتیان ، محمدرضا شجریان ، جلیل شهناز ،مرحوم فرامرز پایور ، حسین علیزاده ، محمدرضا لطفی ، کیوان ساکت ، شهرام ناظری و بسیاری دیگر با تربیت و معرفی موسیقیدانان جوان به موسیقی اصیل ایرانی باعث رشد و بالندگی آن گشته و موسیقی را جانی تازه بخشیده اند .
اما متاسفانه بعضا مشاهده میگردد که این هنرمندان با ایراد سخنانی گاهاً تهییج آمیز فضای آرام حاکم بر موسیقی ایرانی را متشنج و ملتهب می نمایند .
این نوع جبهه گیری بزرگان و اظهار نظرهایی گاها خلاف واقع هیچگاه از اعتبار یک هنرمند نمی کاهد و آنکس که در این بین متحمل بیشترین ضرر و زیان میگردد همانا شخص بیان کننده است . که البته بزرگترین عارضه این جبهه گیری ها متوجه موسیقی اصیل ایرانیست که آن را به ورطه نابودی می کشاند .
اهالی موسیقی و هنردوستان همه بیاد دارند دورانی را که هنرمندان و بزرگان موسیقی ایرانی در کنار یکدیگر آثاری جاودانه را خلق نمودند که هنوز هم آن زیبایی و طراوت خود را از دست نداده است . مجموعه چاووش ها نمونه ای از این اجراهای بی نقص اساتید ایرانیست . بی شک میتوان ادعا نمود دهه 50 و 60 دوران اوج و شکوفایی موسیقی ایرانی بود و پایداری و دوام این هنر تا بدین لحظه مرهون فعالیتها و اجراهای هنرمندان آن زمان در کنار یکدیگر بوده است .
حال چگونه است که بین همان هنرمندانی که سالها روز و شب را در کنار هم سپری می کردند اینگونه فاصله اوفتاده. هنرمندانی که سالیان قبل در کنار یکدیگر جشنهای هنر شیراز را برگزار میکردند نه تنها اکنون در کنار هم نیستند که بر یکدیگر نیز میتازند . حال دیگر چگونه میتوان انتظار آن را داشت که این عزیزان روزگاری نیز در کنار هم آثار جاودانه ای را خلق نمایند .
اما متاسفانه موضوع به همینجا ختم نمیگردد و مسئله اندکی بغرنج تر می نمایاند ؛ نگاه نداشتن حریم ها و حرمت هنرمندان توسط همدیگر متاسفانه تبعات دیگری نیز به دنبال دارد و آن اینکه شاگردان سالیان نه چندان دور این اساتید ؛ این بار اسبهای خود را زین کرده و بر هنرمندان و اساتید موسیقی ایران زمین می تازند غافل از آنکه خود روزی آرزوی شاگردی محضر اینان را می نمودند .
بارها و بارها این جملات را از زبان هنرمندان شنیده ایم که ( نام هنرمندان را به اختصار درج می نمایم تا خدای ناکرده بی احترامی این عزیزان نگردد )
" ش . ن فالش میخواند , اصلا دستگاه بلد نیست !! آلبومهای سالهای قبل اش خیلی بهتر بودند تازگی ها خیلی هم خیلی دروغ میگه... "
" م . ش موسیقی اش تجاری شده ، اصلا به فکر هنر نیست و در آلبومها فقط فکر پول در آوردن است به همین خاطر گروه شهناز را هم راه انداخته است . . . تازگی ها هم صداش غیر قابل تحمل شده !!!"
" ح . ع ایرادی ندارد فقط کم اظهار نظر میکند !! "
" ک . س خیلی زیاد حرف میزند ! خیلی بیش از حد هم تند مینوازند .آخر تکنیک که تند نواختن نیست باید آرام بنوازی . . . به نظر من نمیشود به ایشان اسم هنرمند گذاشت "
" ه . ش فرزند استاد هست که هست !!! باید بره همون تنبک بزنه و آواز رو بیخیال بشه . از آلبوم جدیدش معلومه چه خواننده ایه "
"م . ل آقا شما نوازنده و آهنگساز بزرگی بودی . الان دیگه نیستی . . . یاد آهنگهای قدیم ات بخیر "
" ک . ک این هم که ساز کمانچه را خراب کرده ؛ رفته با گروه های خارجی برنامه اجرا کرده و برای آنها با کمانچه موسیقی کلاسیک غربی اجرا میکنه قبلا هم ویولون سل میزده !! حالا اومده شده برای ما نوازنده کمانچه "
" س . ع این هم که اصلا خوانندگی بلد نیست و نمیدانم چطور دیپلم موسیقی اش رو گرفته . !! از اول تا آخر موسیقی اش فالشه "
"ع . ق من از این خواننده اصلا خوشم نمیاد صداش یه جوریه . اینها خواننده نیستند که . . .! خواننده باید . . . ! "
العجب !!!!
با شنیدن این سخنان همیشه از خودم میپرسم . . . آیا هنرمندی نیز باقیمانده است تا مورد تائید این عزیزان باشد ؟ ثمره این تخریبها و سخنان بیهوده جز تیشه زدن به ریشه موسیقی چیست ؟ آیا هیچ به این فکر کرده ایم که در حدی هستیم که چنین سخنانی را به این هنرمندان نسبت دهیم ؟
اگر شیوه خوانش ناظری اشتباه است چگونه است که مورد توجه بزرگترین منتقدان و کارشناسان موسیقی جهان در کارنگی هال قرار میگیرد و چگونه است که نشان شوالیه بر سینه اش میدرخشد ؟ آیا شما میدانید و آنها نمیدانند؟
اگر عقیلی نمیتواند بخواند و سراسر خارج از دستگاههای موسیقی ایرانی میخواند چگونه است که حمید متبسم و یارانش این را نفهمیده اند و شما پی به این موضوع برده اید ؟
شما عزیزان از کجا متوجه گشتید که ساکت هیچ تکنیکی در تار نوازی ندارد و تنها تند مینوازد ؟ آیا شما هم میتوانید پا به پای او تند بنوازید ؟ آیا شما هم همانند او میتوانید بنوازید ؟
باید همیشه به یاد داشت که شهرت و اعتبار هر هنرمندی بیهوده به دست نیامده تا بیهوده از بین برود و همکاری با هنرمندان بزرگ هیچگاه از سر اتفاق نبوده است که دوستان میخواهند با سخنانی از این دست ، ذهنیت و افکار علاقه مندان را خدشه دار کنند .
محمدرضا لطفی را همه میشناسیم . هنرمندی بزرگ که موسیقی ایران زمین مدیون خدمات شایان وی به موسیقی در دهه 50 است . کم نیستند آثاری که این هنرمند بزرگوار با بزرگان ایران زمین انجام داده است و کم نیستند شاگردان ایشان که هم اکنون خود اساتیدی گشته اند و شاگردانی را تربیت می نمایند . جناب محمدرضا لطفی پس از بازگشتشان از دیار غربت سخنانی را مطرح نموده اند که باعث ایجاد تشنج و بروز اختلافاتی در بین هنرمندان و رنجش خاطر آنان گردیده است ؛ نگارنده به هیچ عنوان سخنان محمدرضا لطفی و بعضاً اظهار نظراتش در مورد موسیقی و هنرمندان را تائید نمی نماید کما اینکه به ایشان ، بعنوان هنرمندی که خالق آثار جاودانه ای چون چاووش و بسیاری دگر بوده احترام قائل است . اما سخنان موسیقیدانان و هنرمندان جوانی ( و حتی هنر دوستان )که ندانسته سخنانشان باعث رنجش هنرمندی که به اندازه سالیان عمر همین هنرمندان جوان آلبوم موسیقی منتشر نموده اند میگردند بسیار دردناک تر از سخنان لطفی ها ئیست که سالهاست در بطن موسیقی بوده اند و حد اقل توجیه برای سخنانشان تجربه همکاری با چنین بزرگانی در طول سالها و داشتن شناخت از آنهاست هرچند این شناخت اشتباه بوده باشد .
آنچه در این بین کاملا مشخص و واضح است آنکه بسیار شایسته است که هنرمندان جوان موسیقی ایرانی در هر کسوت و مقامی اعم از آهنگسازی و آواز و نوازندگی ؛حرمت اساتید خود را که سالهاست با خون دل موسیقی این مرز و بوم را به نقطه ای رسانده اند که هم اکنون این عزیزان بر فراز آن ایستاده اند نگاه داشته و عقاید شخصی خود را حتی در صورت صحیح بودن نیز بروز ندهند تا مبادا باعث ایجاد ذهنیت نا صحیحی از موسیقی ایرانی در بین علاقه مندان گردد و متعاقب آن خاطر هنرمندی رنجور شود . نیز انتظار میرود بزرگان و هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی که خود سالیان بسیار در راه این هنر اصیل و ناب کشور عزیزمان متحمل زحمات و مشقات فراوان گشته اند با اندکی سعه صدر نسبت به هم عصران و همیاران خویش ، از بازگو نمودن برخی مسائل اجتناب ورزیده و به ناحق هنرمندی را که روزها و شبها را در کنار هم با خاطرات خوش فراوانی گذرانده اند محکوم ننمایند تا این هنر والای ایرانی همچون گذشته در آینده نیز رشد نموده و علاقه مندان موسیقی اصیل و ناب ایرانی ، همواره از ثمره بلوغ موسیقی ایرانی استفاده نموده و لذت برند ، که در غیر اینصورت به ادامه حیات این هنر والا در آینده نباید خوشبین بود .%
محمد جواد صحافی
30 فروردین یکهزار و سیصدو هشتاد و نه .