توضیح و یادداشت میدیا فرج نژاد درباره مطلب مربوط به علیرضا افتخاری
دوست عزیز و هنرمندم جناب میدیا فرج نژاد آهنگساز و نوازنده تار نظر خود را درباره یادداشت اخیر با عنوان " سخنی کوتاه با علیرضا افتخاری " تحت عنوان ای میلی به اینجانب ارسال فرموده اند . ضمن تشکر از این هنرمند بزرگوار بابت حضورشان در این تارنگار نظر ایشان را با هم میخوانیم :
" با سلام و درود به آستان تمام هنرمندان و هنردوستان عزیز و جناب صحافی
عنصری که این بحث را به زوال می کشد ، هیجان زدگی است ....پس به دوستان پیشنهاد می کنم قبل از دست به قلم شدن ، چند نفس عمیق بکشند که خدایی ناکرده سخنی به ناحق نرانده باشند.
حال می پردازم به جان کلام
ابتدا اینکه ، همه ی ما جناب علیرضا افتخاری را سالهاست که می شناسیم و صدای ایشان میهمان منازل ما بوده است. به عنوان خواننده، زحمات بسیار کشیده اند و آثاری نیز در انبوه آثارشان دیده میشود که قابل تامل است و تفکر.
آثاری که ما گاها هزاران بار خواسته و یا ناخواسته شنیده ایم . باید پذیرفت که نفش رسانه در شنیدن صدای ایشان بسیار پر اهمیت بوده است .
روی سخن من با کسانی است که فکر می کنند یک هنرمند را با گذشته اش در اکنون نقد باید کرد.
صریح عنوان می کنم ؛ فرضیه ی بالا بی شک غلط است ، چرا که اگر اینگونه نبود بسیاری از هنرمندانی که در دوران خود بسیار شهیر بوده اند و در در پایان راه هنری خود دچار اشتباهات گشته اند ، جاودان می ماندند و اکنون شما آنها را می شناختید.
باید قبول کرد که نقد بر هر اثر و در هر دوران از زندگی هنری یک هنرمند ، باید به روز باشد و احوالات آن زمان هنرمند را در بر گیرد.
جناب افتخاری نیز از این قاعده خارج نیستند. من نمی دانم جوابیه ای که از ایشان خواندم به حق از ایشان بوده است یا نه.
اگر حقیقتا از ایشان بوده باشد برای من و امثال من که نسل جدید این موسیقی هستیم ، جای هزاران اندوه و تاسف است که علیرضا افتخاری موسیقی ایران را رو به تباهی انگارد!!! چرا که صرف نظر از چند اثر محدود، آثاری که از خواننده ی "مقام صبر" شنیدیم ، هر روز بسیار دورتر و دورتر میشد از موسیقی اصیل ایران. چونانکه دیگر ، هنرمندان و منتقدان به نقد ایشان نمی پرداختند و ایشان را به دور از موسیقی به راستی اصیل ایرانی می انگاشتند ؛ و این تا جایی بود که منتقدان ایشان ، همان کسانی بودند که کارهای موسیقی پاپ را نقد می کردند.
کاش جناب افتخاری عزیز که از جمله کسانی بوده ، که خداوند صدای زیبا را برایش به ودیعه نهاده ، اندکی صبر می کردند و تامل پیشه می ساختند و به خواندن برخی از این آثار "نه " می گفتند. بی شک آثار پیشنهادی به ایشان آنتقدر زیاد بود در آن دوره، که با نخواندن برخی از آنها دچار دغدغه های مالی نباشند.
برایم بسیار عجیب است که همان علیرضا افتخاری که با استاد "حسین علیزاده" اثری چونان پرمغز را تهیه کرد چگونه راضی شد که از جاودانگی دست بکشد و آن احساس چه بوده که از جاودانه شدن نیز در ایشان قدرتمند تر بوده است....تا جایی که من می دانم و تاریخ می گوید تمام بزرگان و شاهان در طول تاریخ در پی تهیه داروی جاودانگی بوده اند. حال چگونه ایشان به دو قدمی این کیمیا رسید و ایمانش را از دست داد؟ خدا داند
کاش جوابی می بود برای این سوال....
و اما در پایان باید حمایت خود را اعلام کنم از محمد معتمدی ها ، از پوریا اخواص ها ، از حسین علیشاپور ها ، از حسین بهاربین ها ، از همایون شجریان ها و از پاشا هنجنی ها ، از نوید افقه ها ، از شروین مهاجرها ، از نوید دهقان ها ، از سیامک آقایی ها ، از سیامک جهانگیری ها و ............. که همگی ایناها از موسیقی همین نسل هستند و بی شک تا امثال اینان هست موسیقی ما رو به تباهی نخواهد رفت و راندن این سخن، یا از روی عدم شناخت است و یا بی انصافی.
نه جناب نمیدانم به حقیقت یا به دروغ "افتخاری" ؛ آن بیت که فرمودید در مورد خود شما در همین لحظه و از زبان هنرمندان جوان صحت دارد و جای بیان :
ما ز یاران چشم یاری داشتیم ----------- خود غلط بود آنچه می پنداشتیم "
با سپاس بی کران - میدیا فرج نژاد