دوست عزیز و هنرمندم میدیا فرج نژاد یادداشتی کوتاه در سوگ مشاکتیان نگاشته اند که توجه خوانندگان عزیز را به این یادداشت جلب مینمایم :

یادداشتی از میدیا فرج نژاد

شاهنامه ی موسیقی ایران بی رستم شد

زمانی که به من خبر دادند پرویز مشکاتیان دیده از جهان فرو بست. نمی دانستم از سر چه اشک میریزم
برای او که تمام لحظه هایش پر بار بود و اندیشه اش آزاد یا برای خودم که احساس میکردم گوهری را از دست داده ام که مثالش در هیچ کجا یافت نمی شود.
او سی سال موسیقی ایران بود و رفتنش زخمی بود که تسکینش ممکن نیست.
همایون شجریان میگفت آنقدر در بستر آرام بود که نمیتوانستم بپذیرم مرده است، کاملا خواب بود، خوابی آرام...

وارد خانه ی استاد که شدم نمی دانستم چه بگویم....
همه چیز جگرم را می خراشید. زاری های "درویشی"، اشکهای پنهانی "اردشیر کامکار"، بغض در گلو مانده ی "بیژن کامکار"، ناله های آوا و آیین دو یادگار عزیز استاد و چهره ی بهت زده ی "علی اکبر شکارچی" که حتی حاضر نبود وارد خانه بشود.

آه از نهاد همه بلند بود که چرا قدر او را بیشتر و بیشتر ندانستیم.
مشکاتیان هم رفت اما تا دوران باقی است او افسانه خواهد ماند...
مبادا به گیتی به جز کام تو
همیشه بر ایوانها نام تو