نرم نرمک میرسد اینک بهار ...
با تولد بهار انتظار به پایان مىرسد. رنگ ماتم از چهره شهر زدوده مىشود. غم جاى خود را به شادى مىدهد و شكوفههاى سفید بر قلبها شكوفا مىشود و چشمه امید در چشمهاى مردم مىجوشد. آغاز بهار بهانه ای است برای زندگی دوباره ، حیاتی نو بدور از گرد و غبار های وهم آلود زندگی ، آغاز بهار بهانه ای است برای آشتی برای دوستی برای عشق و برای با هم بودن ، بیائیم ما نیز همراه بهار شعر از نو بودن و را بسرائیم تا بسازیم خود را .
در صبحى به زیبایى بهار و به گرمى و صمیمیت خورشید آرزومند گرمی و صمیمیت برای دوستان هستم . امیدوارم سال جدید سالی نیکو سرشار از صمیمیت و محبت برای همه ایرانیان باشد . حقیر این عید باستانی را به تمام دوستدارن هنر ایران زمین شادباش گفته و آرزومند سالی خوش برای همه عزیزان هستم .
باز كن پنجرهها را كه نسيم
روز ميلاد اقاقيها را
جشن ميگيرد
و بهار
روي هر شاخه، كنار هر برگ
شمع روشن كرده است
همهی چلچلهها برگشتند
و طراوت را فرياد زدند
كوچه يكپارچه آواز شده است
و درخت گيلاس
هديهی جشن اقاقيها را
گل به دامن كردهست
باز كن پنجرهها را، اي دوست
هيچ يادت هست؟
كه زمين را عطشي وحشي سوخت
برگها پژمردند
تشنگي با جگر خاك چه كرد
هيچ يادت هست؟
توي تاريكي شبهاي بلند
سيلي سرما با تاك چه كرد
با سرو سينهی گلهاي سپيد
نيمه شب باد غضبناك چه كرد
هيچ يادت هست؟
حاليا معجزهی باران را باور كن
و سخاوت را در چشم چمنزار ببين
و محبت را در روح نسيم
كه در اين كوچهی تنگ
با همين دست تهي
روز ميلاد اقاقيها را
جشن ميگيرد
خاك جان يافته است
تو چرا سنگ شدي؟
تو چرا اينهمه دلتنگ شدي؟
باز كن پنجرهها را
و بهاران را
باور كن
ارادتمند همه دوستان - محمد جواد صحافی