نگاهی به کمانچه و کمانچه نوازی در ایران ....

این متن را تقدیم به دوستی می نمایم که عاشقانه ساز کمانچه را می پرستد و با آن پرواز میکند ....
رباب و چنگ به بانگ بلند میگویند
که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
انتخاب این شعر از حافظ به این دلیل است که در دایره المعارف ها وکتابهای موسیقی کمانچه را شکل تکامل یافته رباب ذکر کرده اند. رباب سازی بوده است از ساز های قدیم ایران و در آن به جای چوب از پوست به عنوان صفحه روی کاسه استفاده می شده است و بدلیل سایر وجوه مشترک که با کمانچه دارد از قبیل دسته ساز ومیله زیر کاسه و صدا دهی ساز توسط کمانه (آرشه) شکل اولیه کمانچه بوده است
نام کمانچه را در ابیاتی از شعرای قدیم ایران ازجمله مسعود سعد سلمان نظامی وحافظ پیدا میکنیم که این بیت ها وجود کمانچه را در هزار سال پیش گواهی میدهند .
کمانچه اه موسی وار میزد مغنی راه موسیقار میزد نظامی
در مسجد و میخانه خیالت اگر آید محراب و کمانچه ز دو ابروی تو سازم حافظ
برسم رفته چو رامشگران و خوش دستان یکی بساخت کمانچه یکی نواخت رباب مسعود سعد
1-بخش اول( ساختمان کمانچه )
کمانی که با آن کمانچه را مینوازند کمانه نام دارد وهمان است که در ویلن کلمه فرانسوی آرشه به معنی کمان کوچک جای آن را گرفته است.شاد روان خالقی در کتاب خود سر گذشت موسیقی ایران کمانچه را تکامل یافته رباب می نامدو میگوید که رباب اول دو سیم داشته و بعد ها یک سیم دیگر به آن اضافه شده است و با کمانه بصدا در آمده و همان است که ما امروز به آن کمانچه می گوییم و در همین جا اضافه می کند که از دوره صفویه به بعد کمانچه یکی از ارکان موسیقی ایران به شمار آمده است.
قسمت اصلی کمانچه کاسه آن است که بصورت های مختلف ساخته میشود .کاسه کمانچه هنوز از نظر جنس چوب؛ اندازه ها وشکل؛ یکسان و تثبیت شده نیست. از نظر شکل کاسه ها را بصورت کروی یا مخروط ناقص درست میکنند.
کاسه هایی که به شکل مخروط ناقص هستند اکثرا پشت باز ساخته میشوند. استفاده از این کمانچه ها در قسمت های مرکزی ایران بخصوص لرستان متداول است.این کمانچه ها صدایی پر قد رت وشفاف دارندوچون کاسه ای سبک دارنداجرای قطعاتی که نیاز به چرخیدن سریع کمانچه دارند بر روی این کمانچه ها اسان تر است و این امتیازیست برای این نوع ساز و این کمانچه ها اغلب سه سیم دارند ولی امروزه از سیم چهارم هم استفاده میشود کمانچه های پشت باز معمولا از چوب توت و بصورت یک تکه ساخته میشوند.
کاسه های کروی بصورت یک تکه و ترکه ای هستند. در کمانچه های ترکه ای کاسه از بهم چسبیدن ترکه ها یی که در روی قالب خم شده اند ساخته می شود ضخامت این کاسه ها کم است به همین دلیل کاسه سبک است و چرخش کمانچه به سهولت انجام میگیرد کاسه های یک تکه از چوب های مختلف (معمولا گردو) خراطی میشوند وزن کاسه از کاسه های ترکه ای بیشتر است و چرخش کمانچه تا حدی مشگل است نوع دیگری از کمانچه بصورت نیم کروی بوده واز چوب توت بصورت دو تکه ساخته میشود. در مناطق مختلف ایران اندازه کاسه کمانچه متفاوت است. ترکمن ها کمانچه را با کاسه ای بسیار کوچک میسازندو در مناطق دیگری کاسه های کوچکی غالبا از پوست نارگیل ساخته میشود. جنس دسته کمانچه از چوب گردو است. بر روی دهانه کمانچه پوست کشیده میشود که این پوست معمولا از پوست دل گاو تهیه شده و گاهی هم از پوست آهو یا دیگر حیوانات استفاده میشود.خرک بر روی پوست قرار میگیرد و سیم ها با فشار خرک را به پوست می چسبانند.آرشه کمانچهکه اسم اولیه اش کمانه بوده ازچوبی به بلندی 60 سانتیمتر و موی دم اسب تهیه شده است. موی آرشه کمانچه بر خلاف ساز های غربی محکم بر روی چوب کشیده نمی شوند.بلکه نوازنده است که به هنگام نوازندگی به تناسب احساس خود فشار را به روی سیم تغیر میدهد و آرشه طوری ساخته شده است که فشار مو های آن در حین اجرا قابل تغییر و در اختیار نوازنده میباشد و هر جا که بخواهد با شل و سفت کردن بند آرشه توسطتوسط انگشتان دست راست صدای ضعیـف؛ قوی؛ یا ملایم را از ساز در می آورد.
بخش دوم (کمانچه نواز ها)
آگاهی ما از حال و روز کمانچه نواز ها و چگونگی کمانچه نوازی نیز چندان قابل توجه نیست. همانطور که گفته شد از وجود کمانچه قبل از صفویه به جز اشاره هایی در شعر ها و نوشته ها نشان دیگری در دست نیست.آقای خالقی در کتاب سر گذشت موسیقی ایران ازمیرزا محمد کمانچه ای واستاد معصوم کمانچه ای که در دوره صفویه میزیسته اندنام برده و گفته است که اطلاعات بیشتری از انها نتوانستم پیدا کنم و کمانچه نواز های بعدی اغلب از دوره قاجاریه هستند که معروفترین انها خوشنواز-آقا مطلب-اسماعیل خان- موسی کاشی ومیرزا غلامحسین بوده اند از دو نوازنده شاخص اواخر دوره قاجار میتوان حسین خان اسماعیل زاده و باقر خان رامشگر را نام برد.
حسین خان شاگرد عموی خود قلی خان و در آغاز امر جزودسته مطرب های سر پولک تهران بوده است نظر به اینکه در نواختن این ساز مهارت بسیار پیدا کرده بود با هنرمندان انجمن اخوت اشنا شده و به تشویق ظهیرالدوله درسلک اخوان صفایی در آمده تا روش مطربی را به کنار بگذاردو به همین منظور کلاس مشق کمانچه دایر کرد و مشغول تعلیم شد وپس از مدتی سولیست کنسرت های عارف و درویش گردید میگویند به همان اندازه که میرزا حسین قلی در تار مهارت داشت حسین خان در کمانچه مسلط بود
در این زمان چون نواختن ویلن مرسوم شد اغلب کسانی که میخواستند ویلن بزنند از محضراو استفاده می کردند از شاگردان او کسی که کمانچه مینواخته حسین یاحقی بوده بقیه همه ویلن میزدند و شهرت یافته اند از این قرارند رکن الدین مختاری؛ابوالخسن صبا؛رضا محجوبی؛شهباز برمکی؛ابراهیم منصوری و بسیاری دیگر.
2- باقر خان رامشکر شاگرد موسی کاشی بوده است میگویند موسی کاشی در نواختن کمانچه مهارت وتسلط کامل داشت ولی ردیفش فوق العاده نبود پس از اینکه رامشگر ئاماد آقا میرزا حسینقلی شد ردیف را به طور کامل از استاد آموخت باقر خان در نواختن کمانچه تسلط داشت مخصوصا در نواختن رنگ ها سلیقه بخرج می داد و با سرعت با آرشه های مخصوص کمانچه را به تندی اجرا میکرد وی برای پر کردن صفحه سه سفر به خارج از ایران داشت سفر اول همراه آقا حسینقلی به پاریس بود سفر های دیگر همراه درویش خان به لندن و تفلیس بوده است با سایر نوازندگان نیز آهنگ هایی نواخته که ضبط شده است.
3- آخرین نوازنده معاصر استاد علی اصغر بهاری است که تقریبا معرف حضور همه شماست و حتی کم و بیش صدای سازش را شنیده اید متاسفانه آمدن ویلن به ایران و تجدد طلبی و گرایش به غرب باعث کم رنگ شدن و رکود ساز کمانچه گردید و فکر میکنم آقای بهاری با نواختن ساز کمانچه توانست یک تنه بقای این ساز را حفظ و تداوم بخشد تقریبا از زمان تاسیس مدرسه دارلفنون و کمی پیشتر از بر قراری مشرو طیت هم زمان با پیدایش و نشر روزنامه در ایران از وضعیت ممالک دیگر بخصوص اروپایی ها با خبر شدیم نکته اینجاست که درست از زمانی که در مقام مقایسه بر آمدیم در باره موسیقی به خطا رفتیم موسیقی و فرهنگ و لباس و تغذیه را چیزی در حدود راه آهن و کارخانه وچه و چه دیدیم اروپا رفته ها که سالن های با شکوه اپرا و اجرا های ارکستر های بزرگ را در اروپا دیده بودند. موسیقی و تکنو لوژی و تک خوانی خود را حقیرو وامانده شمرده و آن را درترادف با مو ضوعات دیگری همچون نا همواری معابر؛ نبود راه آهن؛ عدم وجود دمکراسی؛هرج و مرج؛ بی قانونی و غیره راپدیده و امری قدیم و لازم به تبدیل دانستند و با سلاح تجدد خواهی که بخش غیر فر هنگی آن کاملا روا و به حق بود خواسته و یا نا خواسته با سیاست های کلان و دراز مدت دولت های استعمار گر که کاری ترین سلاحشان مسخ فر هنگی ملت ها بوده و هست همداستان شدند. آنها غافل بو دند که تغیر خط و زبان با تعمیر؛ایجاد راههای ارتباطی هیچ ربطی به هم ندارند غافل بو دند که فرهنگ موسیقی یک ملت مقوله ای جدا از حاکمیت قانون و مبارزه با دیکتا توریست غافل بودند که ترویج شعر و ادبیات و نقاشی مقوله ای متفاوت از ایجاد کارخانه های صنعتی است و در این رهگذر کمانچه یکی از اسیب دیده گان افراط در این شیوه اخذ و اقتباس بود.این ساز که مهمترین سازکششی گروه ساز های موسیقی ایران است و توانایی بسیاری در بیان حالات واحساسات موسیقایی ما داردچنان مورد بی مهری و بی توجهی قرار گرفتکه حتی بسیاری از نوازندگان بلند آوازه ان به آموزش ویلن پرداختند.
شادروان خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران نوشته اند: " از انجا که ویلن سازی کوچکتر و از نظر حمل و نقل راحت تر است واز نظر صورت ظاهر قشنگتر بود به تدریج جای کمانچه را در ایران گرفت به طوری که حالا دیگر کسی کمانچه نمیکشد طبیعی ا ست که همیشه ساز کامل جای ساز ناقص را میگیرد چنانچه فلوت جای نی را گرفت و ابوا به جای سرنا نواخته میشود "
متاسفانه با این شیوه نگرش کمانچه به عنوان سازی ناقص مورد بی مهری قرار میگیرد و از میان ساز های موسیقی ایرانی طرد میشوداین مسأله از اواخر دوره قاجارو بعد از امدن ویلن به ایران شروع شد بطوری که حسین جان اسماعیل زاده کمانچه نواز توانا و صاحب سبک در کمانچه به جوان هایی چون رکن الدین خان مختاری-ابوالحسن صبا- رضا محجوبی-حسین یاحقی-ابراهیم منصوری درس ویلن می داده است از طرف دیگر به استثنای چند نفر اساتید شناخته شده و قابل احترام کمانچه در دست کسانی بود که از این ساز صرفا به عنوان موسیقی رو حوضی و مطربی استفاده میکردند که این هم یکی دیگر از دلایلی بود که جوان ها از نوازندگی کمانچه اکراه داشتند و به ویلن روی آوردند در نتیجه دوره فترت برای کمانچه اغاز گردید با توجه به آمدن خط نت به ایران و اتود ها وکتابهای مختلفی که ویلن داشت اساتیدی چون ابوالحسن صبا و سایرین دوره های ردیف و قطعات مختلفی برای ویلن نوشتند این ساز مورد استقبال واقع شد و دیگر کسی کمانچه نمیزد.
دوستان عزیز توضیحاتی که داده شد بیشتر جهت اشنایی شما با ساز کمانچه بود که درتلاطم ایام دچار پستی و بلندی های فراوان بود که در این جا باید عرض کنم خوشبختانه در دو دهه گذشته هنرمندان توانایی پیدا شده اند که توانسته اند ارزش های والای این ساز اصیل را درک کنند و نقش ساز خود را در تکنوازی و گروه نوازی چنان نشان دهند تا اینکه این ساز بتدریج قدر و ارزش و منزلت خود رابه عنوان یکی از سازهای موسیقی اصیل ایران زمین باز یابد و استقبال نسل جوان از این ساز نشانه این مدعا و مایه امیدواریست. امروز میتوان گفت که کمانچه به عنوان اصلی ترین ساز کششی نقش خود را در موسیقی ایران باز یافته است و به گواهی اساتید اهل فن پیشرفت در نوازندگی این ساز غیر قابل تصور بوده که اگر بر این ره توشه خرد جمعی و دلبستگی به فرهنگ و هنر ملی مان را بیفزاییم؛ گام هایمان در پیمودن ایندهای امید بخش استوار تر خواهد بود .
سایر کمانچه نوازان معاصر ایران :
کیهان کلهر از نظر ادیت و لحن شخصی جایگاه بسیار قابل توجهی دارد و ساز کمانچه را به زیبایی هر چه تمام تر مینوازد .
اردشیر کامکار، با دو اثر کنسرتو برای کمانچه و به یاد صبا، جلوه های بدیعی از نوازندگی این ساز را به نمایش گذاشته است و همچنان نیز با افت و خیزهایی، یکی از مهمترین نمایندگان کمانچه ایران است.
سعید فرجپوری هم با تکنوازی های بی شمار و مخصوصا آلبوم کمانچه نوازی، جایگاهی قابل قبول برای خود محیا کرده است.
اما هنوز به قول علی اکبر شکارچی نوازندگان کمانچه ما فاصله قابل توجهی با همسایگان آذری شان دارند؛ ما نه در ادیت کسی همپای هابیل علی اف داشته ایم نه در تکنیک در حد شریف اف و نه در هر دوی این زمینه ها کسی مثل حسن اف.
3- آخرین نوازنده معاصر استاد علی اصغر بهاری است که تقریبا معرف حضور همه شماست و حتی کم و بیش صدای سازش را شنیده اید متاسفانه آمدن ویلن به ایران و تجدد طلبی و گرایش به غرب باعث کم رنگ شدن و رکود ساز کمانچه گردید و فکر میکنم آقای بهاری با نواختن ساز کمانچه توانست یک تنه بقای این ساز را حفظ و تداوم بخشد تقریبا از زمان تاسیس مدرسه دارلفنون و کمی پیشتر از بر قراری مشرو طیت هم زمان با پیدایش و نشر روزنامه در ایران از وضعیت ممالک دیگر بخصوص اروپایی ها با خبر شدیم نکته اینجاست که درست از زمانی که در مقام مقایسه بر آمدیم در باره موسیقی به خطا رفتیم موسیقی و فرهنگ و لباس و تغذیه را چیزی در حدود راه آهن و کارخانه وچه و چه دیدیم اروپا رفته ها که سالن های با شکوه اپرا و اجرا های ارکستر های بزرگ را در اروپا دیده بودند. موسیقی و تکنو لوژی و تک خوانی خود را حقیرو وامانده شمرده و آن را درترادف با مو ضوعات دیگری همچون نا همواری معابر؛ نبود راه آهن؛ عدم وجود دمکراسی؛هرج و مرج؛ بی قانونی و غیره راپدیده و امری قدیم و لازم به تبدیل دانستند و با سلاح تجدد خواهی که بخش غیر فر هنگی آن کاملا روا و به حق بود خواسته و یا نا خواسته با سیاست های کلان و دراز مدت دولت های استعمار گر که کاری ترین سلاحشان مسخ فر هنگی ملت ها بوده و هست همداستان شدند. آنها غافل بو دند که تغیر خط و زبان با تعمیر؛ایجاد راههای ارتباطی هیچ ربطی به هم ندارند غافل بو دند که فرهنگ موسیقی یک ملت مقوله ای جدا از حاکمیت قانون و مبارزه با دیکتا توریست غافل بودند که ترویج شعر و ادبیات و نقاشی مقوله ای متفاوت از ایجاد کارخانه های صنعتی است و در این رهگذر کمانچه یکی از اسیب دیده گان افراط در این شیوه اخذ و اقتباس بود.این ساز که مهمترین سازکششی گروه ساز های موسیقی ایران است و توانایی بسیاری در بیان حالات واحساسات موسیقایی ما داردچنان مورد بی مهری و بی توجهی قرار گرفتکه حتی بسیاری از نوازندگان بلند آوازه ان به آموزش ویلن پرداختند.
شادروان خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران نوشته اند: " از انجا که ویلن سازی کوچکتر و از نظر حمل و نقل راحت تر است واز نظر صورت ظاهر قشنگتر بود به تدریج جای کمانچه را در ایران گرفت به طوری که حالا دیگر کسی کمانچه نمیکشد طبیعی ا ست که همیشه ساز کامل جای ساز ناقص را میگیرد چنانچه فلوت جای نی را گرفت و ابوا به جای سرنا نواخته میشود "
متاسفانه با این شیوه نگرش کمانچه به عنوان سازی ناقص مورد بی مهری قرار میگیرد و از میان ساز های موسیقی ایرانی طرد میشوداین مسأله از اواخر دوره قاجارو بعد از امدن ویلن به ایران شروع شد بطوری که حسین جان اسماعیل زاده کمانچه نواز توانا و صاحب سبک در کمانچه به جوان هایی چون رکن الدین خان مختاری-ابوالحسن صبا- رضا محجوبی-حسین یاحقی-ابراهیم منصوری درس ویلن می داده است از طرف دیگر به استثنای چند نفر اساتید شناخته شده و قابل احترام کمانچه در دست کسانی بود که از این ساز صرفا به عنوان موسیقی رو حوضی و مطربی استفاده میکردند که این هم یکی دیگر از دلایلی بود که جوان ها از نوازندگی کمانچه اکراه داشتند و به ویلن روی آوردند در نتیجه دوره فترت برای کمانچه اغاز گردید با توجه به آمدن خط نت به ایران و اتود ها وکتابهای مختلفی که ویلن داشت اساتیدی چون ابوالحسن صبا و سایرین دوره های ردیف و قطعات مختلفی برای ویلن نوشتند این ساز مورد استقبال واقع شد و دیگر کسی کمانچه نمیزد.
دوستان عزیز توضیحاتی که داده شد بیشتر جهت اشنایی شما با ساز کمانچه بود که درتلاطم ایام دچار پستی و بلندی های فراوان بود که در این جا باید عرض کنم خوشبختانه در دو دهه گذشته هنرمندان توانایی پیدا شده اند که توانسته اند ارزش های والای این ساز اصیل را درک کنند و نقش ساز خود را در تکنوازی و گروه نوازی چنان نشان دهند تا اینکه این ساز بتدریج قدر و ارزش و منزلت خود رابه عنوان یکی از سازهای موسیقی اصیل ایران زمین باز یابد و استقبال نسل جوان از این ساز نشانه این مدعا و مایه امیدواریست. امروز میتوان گفت که کمانچه به عنوان اصلی ترین ساز کششی نقش خود را در موسیقی ایران باز یافته است و به گواهی اساتید اهل فن پیشرفت در نوازندگی این ساز غیر قابل تصور بوده که اگر بر این ره توشه خرد جمعی و دلبستگی به فرهنگ و هنر ملی مان را بیفزاییم؛ گام هایمان در پیمودن ایندهای امید بخش استوار تر خواهد بود .
سایر کمانچه نوازان معاصر ایران :
کیهان کلهر از نظر ادیت و لحن شخصی جایگاه بسیار قابل توجهی دارد و ساز کمانچه را به زیبایی هر چه تمام تر مینوازد .
اردشیر کامکار، با دو اثر کنسرتو برای کمانچه و به یاد صبا، جلوه های بدیعی از نوازندگی این ساز را به نمایش گذاشته است و همچنان نیز با افت و خیزهایی، یکی از مهمترین نمایندگان کمانچه ایران است.
سعید فرجپوری هم با تکنوازی های بی شمار و مخصوصا آلبوم کمانچه نوازی، جایگاهی قابل قبول برای خود محیا کرده است.
اما هنوز به قول علی اکبر شکارچی نوازندگان کمانچه ما فاصله قابل توجهی با همسایگان آذری شان دارند؛ ما نه در ادیت کسی همپای هابیل علی اف داشته ایم نه در تکنیک در حد شریف اف و نه در هر دوی این زمینه ها کسی مثل حسن اف.
گوش کنید :
نوازندگی رحمت الله بدیعی, تکنوازی گوشه حجاز در آلبومی که به آثار درویش خان پرداخته شده .
قسمتی از تکنوازی اردشیر کامکار
قسمتی از کمانچه نوازی هابیل علی اف
منابع : ۱. هنر و موسیقی
۲. گفتگوی هارمونیک