همراه با شوالیه ...

همچنان كه من رانندگي ميكردم و در ترافيك سنگين خيابان پشت كاخ سعدآباد مراقب بودم تا تصادف نكنم، ايشان پاسخ گفت: <خير، دليل جويده خواندن كلمات نيست، همان تلفظ عربي واژههاي فارسي [يا فارسي شده] است.> بر بيان حماسي شعر فارسي تاكيد ميكرد و البته كه در آثار او اين بيان پرصلابت را همواره ميتوان شنيد. چند ماه قبل، در گفتوگوي تلفني از وين، به ايشان نظرم را درباره <آواز اساطير>، اثر دوست خوب و هنرمند، محمد فيض بشيپور عرض كرده بودم. در اين اثر، اوج صلابت آواز اساطيري ناظري را ميتوان شنيد؛ سازبندي ساده، اما اثرگذار و پرتوان، همراه با صداي خروشيدن يك شواليه.تا رسيدن به محل تمرين گروه <ايراني> همچنان سرگرم گفتوگو بوديم. ناظري، امروز به راستي كه پيشروترين خواننده موسيقي ايراني و الگوي مناسبي براي درس- و نه تقليد- نسل جوان و آينده موسيقي ايران است. درباره سازبندي در موسيقي، نگاه باز و بيپروايي دارد و البته كه در استفاده از اشعار معاصرين پيشتاز و نخستين بوده و هست.
يكي از معضلات جدي موسيقي ايراني و عدم اقبال عمومي به آثار منتشرشده، تشابه بسياري از خوانندگان نسل جوان- كه بد هم نميخوانند- به استاد بيبديل آواز، محمدرضا شجريان است كه به حتم، مسموع همگان است. تقليد، در دوران آموزش و يادگيري- آن هم از استاد- امري است نيكو و پسنديده، اما در جايگاه مجري هنري، ارائه بخشي از رپرتوار يك استاد با صداسازي شبيه به او، براي مخاطب چندان خوشايند نيست و اهل فن را نيز سر ذوق نميآورد تا دست به كاري زنند براي توليد اثري ديگرگونه. آهنگسازان در چنبره تكرار خوانندگان، خلاقيت چنداني ابراز نميكنند؛ در واقع امكان اجراي نويني در اختيار آهنگساز، از منظر خوانندگي نيست و اگر هم آهنگسازي به شيوهاي متناسب روز و در عين حال وابسته به ريشههاي سنت، به خلق اثري مبادرت ورزد، همسوسازي خواننده با نگاه نويناش، دشوار و حتي ناممكن است. اگر هم بعضي از اين خوانندگان مشابه، خود بخواهند، نميتوانند؛ چرا كه به مجرد شنيده شدن صدايشان، آواي استاد بزرگ به ذهن متبادر ميشود.
شهرام ناظري، با نگاه منحصر به فردش نسبت به موسيقي دستگاهي و مقامي و نيز اشراف بر شعر معاصر و ديد باز و بيحصرش نسبت به فرمهاي جديد، سازبندي و صدادهيهاي نو، علاوه بر اينكه گامي بسيار مهم در راه شناساندن موسيقي ايراني به غيرايرانيها برداشته، در افزايش عدد ايرانيهاي علاقهمند به موسيقي سنتي نيز موثرترين خواننده تا به اينك بوده است. جنس خاص صداي ناظري با شيوه بيان تصويري، كلمات را نقاشيشده به شنونده منتقل ميكند. گويي كلمات برابر چشمان ما تشكيل ميشوند و در موزونترين حركت، نقشهاي بيبديلي را به تصوير ميكشند.دريافت نشان شواليه، مرا هم به وجد آورد؛ در دورهاي كه از هر طرف آماج حملات بيروني و دروني هستيم، نام يك موسيقيدان ايراني، شهره آفاق ميشود. در پاريس بود كه با هم تلفني گفتوگو كرديم و تبريك عرض كردم. بسيار شادمان بودم؛ به خاطر خودم، به خاطر خودش، به خاطر موسيقي ايراني، به خاطر فرهنگ و هنر ايراني و به خاطر همه ايرانيها.
اي كاش همانگونه كه براي برد مليپوشان عزيز و ورزشكاران افتخارآفرين در فرودگاه مهرآباد، جشن ميگرفتيم و به استقبالشان ميشتافتيم، كمي هم بازگشت شواليه ايرانزمين را ارج مينهاديم.
منبع : وب سایت اردوان طاهری