استاد شجریان و حافظ
از دیرباز شعر پارسی و موسیقی ایرانی در یك آمیختگی جداییناپذیر ذهن و دل جماعت ایرانی را به خود مشغول كرده، بهطوری كه هرجا شعری به میان آمده، ناخودآگاه دلها به سوی نغمهای شتافته و هرجا نغمهای شنیدهاند، جام شعرشان سرریز شده است. به همین دلیل میبینم خواندن اشعار بزرگان پارسی با نغمات موسیقی از قرنها پیش تاكنون به صورت یك سنت مقبول و مطبوع جریان دارد. هرجا سخن از رزم و حماسه و جنگاوری است، اشعار فردوسی با نغمهی همایون و چهارگاه بر زبان پهلوانان جاری میشود و هر جا صحبت شوریدگی و عرفان است، ناخودآگاه شعر مولوی به رقص میآید.
توجه جدی استاد محمدرضا شجریان به شعر حافظ، از سالهای 55 به بعد و بهطور مشخص در كنسرتهای گروه مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی برگزار شده در جشن هنر شیراز، شكل میگیرد. این روند در مقطع انقلاب به دلیل نیاز اجتماعی و سیاسی وقت، موقتاً تعطیل شد تا اینكه با از سرگیری فعالیتهای وی در قالب كنسرت و نوار، از سال 58 به بعد با کنسرت ابوعطا به همراه تار محمد رضا لطفی، شعر حافظ دوباره زینتبخش آثارش گردید. از این پس، دقت نظر استاد در انتخاب شعر با توجه به ضروریات زمانه و درك مخاطبان، باعث شد تا شماری از غزل های حافظ كه تا دیروز روشنیبخش خلوت اهل دل بود، امروز برای غالب مردم مأنوس و ملموس گردد. نگاهی به آلبومهای "عشقداند"، "بیداد"، "ماهور"، "آستان جانان"، "دستان"، "سرو چمان"، "پیام نسیم"، "یاد ایام"، "چشمه نوش"، "معمای هستی" و بسیاری از كنسرتها و كاستهای فراوان، میزان علاقهمندی شجریان به شعر حافظ را آشكار میكند. البته، صرف رویآوری به یك شعر جاودان برای جاودانه شدن كفایت نمیكند. چهبسا غزلهای ناب حافظ و سعدی در حنجرهی برخی خوانندگان كمدانش از معنی اصلی خود دور افتادهاند. عكس این قضیه نیز در مورد شجریان مصداق مییابد. غزلهایی كه در حالت عادی برای عموم مردم، مفهوم روشنی نداشتند، با آواز و تحریرها و تأكیدهای استادانه او معنی تازه ای یافتند. بیجا نیست اگر بگوییم اشعار حافظ در هر بار خواندن استاد، دوباره سروده شدند و این مرهون سختگیری خوانندهای است كه به زعم خود برای انتخاب یك شعر مناسب جهت اجرا، گاهی تا چهار ماه وقت میگذارد! اجرای بدیع برخی از غزلهای حافظ چه به صورت آواز و چه در قالب تصنیف، چنان قوی و روان صورت گرفته كه كمتر هنرمندی جرأت طبعآزمایی در این خصوص را به خود داده است و البته در بخش تصنیفخوانی نقشی بیبدیل آهنگسازی چون پرویز مشكاتیان را نمیتوان نادیده گرفت. در اینجا مطلع چندی از غزلهای مزبور را مرور میكنیم.
یاری اندركس نمیبینم یاران را چه شد - گوشه بیداد و در ادامه دستگاه شور
روز وصل دوستداران یاد باد – دستگاه همایون
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش - دستگاه همایون و در ادامه شور
دلم رمیده و غافلم من درویش - دستگاه شور ـ همایون
در نظر بازی ما بیخبران حیرانند - آواز ابوعطا
طفیل هستی عشق اند آدمی و پری - آواز ابوعطا
صبح است ساقیا قدحی پرشراب كن - دستگاه چهارگاه
زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست - دستگاه شور
در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی - دستگاه شور
روشن از پرتو رؤیت نظری نیست كه نیست - دستگاه راست پنجگاه
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را - دستگاه ماهور
نکته پایانی اینکه رویکرد آشکار و پر رنگ استاد شجریان به شعر حافظ هیچ گاه وی را از دیگر قله ادب پارسی غافل نکرد. از جمله در اثر "نوا" -مرکب خوانی- با همنوازی تکرار ناشدنی محمد موسوی، غزل های زیبایی از سعدی را جان دگر بخشید. وی کاری را به انجام رساند که دیگران یا اصولاً توانش را نداشتند و یا هیچگاه دغدغه ذهنی شان نبود. البته رویکرد ستودنی ایشان به شعر حافظ یک عارضه منفی هم داشت که ظاهراً گریز ناپذیر است و آن اینکه شعر حافظ در حنجره خوانندگان بعد از ایشان دیگر لطفی ندارد. زیرا گوش های مردم به کیفیتی از غزل حافظ و آواز ایرانی عادت کرده است که به سادگی نمی توان آن را کنار زد، مگر اینکه شجریانی از جنس دیگر ظهور کند.